دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

شاعر معمار

معماری میشناختم که شاعر بودواژه واژه دیوار خیال را میبرد بالا...ایوان خانه اش حتما گنجشک داشت و عصر ها چای گرم...حیاط خانه اش حوضی گرد داشتو هی شعر سر میرفت از حوصله اشهی میریخت توی حیاط...ماه میهمان بود هرشب و حیاط سیب داشت و انار...شاعری را میشناختم که معماری میکرد...از پله های بهار بالا میرفت و ویلا میساختو کلمات را برج میکرد...شاعری معمار بودو همیشه ابری بالای سرش در حرکت...وهمیشه بارانی زیر شاخه های بیدش داشت...امان از شاعری که معمار باشد!!!امان!!!صالحه.نپ.ن:حس خوبیست ک شاعری معمار باشد...اینکه شعر هایش را برج کند؛ویلا کند و مردم در شعر هایش زندگی کنند:)
۰ موافق ۰ مخالف
عاااااااااااااااااالی بووود عااااااااالی بوووووود معرکه
راسی الان میگردم پیدا میکنم متن کتابو و میفرسم برات البته شاید خوشت نیاد:(

مرسی اتفاقا خیلی قشنگ بود

مفهومش عالی بود اما چون گفتی دربارشون نظر بدم اگه ناراحت نمی شی
به نظرم اگه بتونی با کلمات بیشتر بازی کنی شعرت بیشتر به دل می شینه عزیزم
موفق باشی

مرسی عزیز جان چشم سعی میکنم با توجه بیشتری بنویسم

واااو ، اهسنت
خیلی دلنشین

ممنون

ای کاش شاعر عا معمار نبودند
خانه های کاه گلی می ساختند
رنگ فیروزه ایی می زدند بر تنش و حراج می کردند این خاکی ها را برای دل های پژمرده
شاید با آبی فیروزه ایی اش جانی بگیرند و زنده شوند
انسان های مرده...

نمیدونم؟! شایدم اینطوری خوب بود

صالحه واقعابهت وحی میشه به قول خواهرت
میشه معمارباشی؟؟؟!!

من معمار باشم؟؟ بیچاره میشن اونایی ک قراراه تو اون خونه زندگی کنن ک

صالحه واقعابهت وحی میشه به قول خواهرت
میشه معمارباشی؟؟؟!!

خخخ میدونی چرا اینو گفته؟؟ بعدن میام بت میگم

به خوبان جهان خوبی کن زیرا سزاوار خوبیند!
به انسانهای عادی هم خوبی کن،زیرا تو باید
خوب بودنت را نشان دهی؛
به بدهای روز گار هم خوبی کن زیرا،آنها بیمار
هستند و بیماران را خوبی کردن واجب است.
خوب باش...
خوب زندگی کن...
خوب خواهی مرد و خوب یاد خواهی شد...!
مرتضی قاسمی سیانی
چه برداشت نابی از شعر داشتی

عجب...سعی میکنم خوب باشم برا خودم و ممنون

مزرعه را ملخ ها جویدند ٬ ما برای کلاغها مترسک ساختیم !
و این بود شروع جهالت ...

ﺩﻋﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ !
ﺩﻋﺎﯼ ﺷﻌﻮﺭ ﻻﺯﻡ ﺩﺍﺭﯾﻢ .
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻤﺎﻥ ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﻓﻬﻢ ﺍﺳﺖ !
ببار ای آگاهی .

ببار آگاهی

تلخ منم...
همچون چای سرد که ساعات طولانی
نگاهش کرده باشی
و ننوشیده باشی...
تلخ منم،چای یخ که هیچ کس
ندارن هوسش را...
_________________________
با یه نیمچه آپ متفاوت منتظرتونم...(حق)

حتما

کجایی تو ؟؟خوبی؟؟
هلو؟؟الو ؟؟هووووووی

همین دورو ورا هسدم خوبم تو خوفی؟؟؟

ایی منم بدک نبیستم
پ چرا پست نمیزاری :/

نبودم جانا اینک امدم الان ی پست میذارم

خیلی قشنگه
واقعا

ممنون

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان