دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

حسرت



صدای شرشر آب می آیدولی ناودان ها خالیست...چمدان های شهر بی مسافر مانده اندو باران قصد سفر داردآخرین بازمانده نیزسیگارش را زیر پا له کرد و سوار قطار شد...و چمدان جا ماند..و باران تنها شد...از این پس شهر در حسرت خواهد ماند!صالحه.ن
۰ موافق ۰ مخالف
آگه بنویسی ولی انگار هیچ مردی زیر باران نیست به نظرت چطور میشه؟

ی تغییراتی دادم نظرت؟

باران هوای آمدن دارد..اینده
مردی زیر باران قدم نمیزند....حال
قدم نزدن زیر بارانی که قصد امدن داره
البته اینا را با ضرافت خوندم....چون دوس دارم کامل کامل باشی

تشکر بابات دقتون تو وبتون ج میدم

شاعر شما هستین
من جسارت کنم

نچ این حرفا چیه؟؟ باید شعر به دل خاننده بشینه بعدشم شماهم شاعرین دیگه

معرکه بود

اینی ک الان فرستادم؟؟

شاعر بزرگ
خخخخخخخخخخخخخخخخخخ

رویای قشنگیست

اینم فوقالعاده

چاکر شوما

خیلی خوب بود عزیزم
واقعا از خوندن شعر هات لذت می برم!
:)

مرسی جانا خوشحالم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان