دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

:)

کاش یکی باشه وقتی از ذوق کتاب جدید "امیرخانی" جیغ میکشی میگی مشهد بوده؛
نپرسه امیرخانی کیه؟
بدونه لبخند اونقدر پایدار نیست که به بغضی نلرزه؛نریزه...
کسی که بدونه وقتی "مصطفی مستور" میخونی ینی اونقدر بغض داری که نه نوشتن نه گریه کافی نیست.
از همینا که حتی از خیلی دور هم حس میکنن چقدر تنهایی...
با یه حرف،یه عکس،یه لبخند،بلدن حالتو خوب کنن.
میدونن تو رو...
کاش یکی پیدا بشه بلدت باشه:
خنده های بلندتو؛حسرت های دورتو؛گریه ها و شعرخوندناتو...
که اینهمه چشم بندی ، لب نگزی ، دست به زانو نسابی برای صبوری...
که اینهمه رنگ غم نگیره گلبهی لباست...


+هوای گریه با من...

۰ موافق ۰ مخالف
بگم این پست حال و هوای من بود چی میگی صالحه؟
دقیقا برام اتفاق افتاد چند وقت پیش!
وقتی از شدت ذوق جشن امضاهای امیر خانی واسه رهش هی پست مشهدش رو واسه چند نفر فوروارد کردم و یا بی ذوق نگاهم کردن یا گفتن خب! که چی؟
و من ذوقمو در این مورد دیگه بهشون نمیگم :/
بی ذوق ها!
من کیف میکنم از این فکر که شاید یه روزی یکی از کتاباشو برام امضا کنه :)

متاسفانه این رفتار خیلی برام پیش اومده؛

و چند باری از سمت کسانی ک انتظارشو نداشتم!
یه سریا اونقدر رفتارشون زشت بوده ک انگار ادبم ندارن:/

عاااخ پاااییییز فک کن~.~
براشون مینوشته"للحق"
من شهیییدددد شدم!

از مستور کتاب جداگانه نخوندم. یه سری متن خوندم که زیاد خوشم نیومد.

واااای 

من خعلی شهیدشم!
البته سبک خاصی داره ک مورد پسند همه شاید نباشه:)

آخیییی....
للحق:)

عااارییییی ....

میبینی^.^

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان