دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

قانون سوم

یادش بخیر یار فراموشکار ما

آخرین باری که اومده بود نیشابور
دستمو گرفت رفتیم باغ امین اسلامی.
بهش گفتم:من تاحالا اینجا نیومدم!
خندید که:واقعا؟؟اینجا پاتوق بچگیایه من بوده...!
از خاطره هاش میگفت و آروم تو باغ قدم میزدیم
وسط عمارت یه حوض بزرگ بود
آبی نداشت اما کف حوض ، وسط کاشیای آبی ، دوتا ماهی قرمز نقش بسته بود
که انگار لابه لای شاخ و برگایی که از پاییز سر خورده بود تو حوض شنا میکردن.
وایستادیم لب حوض و بهش خیره شدیم.
خوندم:
«مادرم سه قانون داشت:
عاشق شو....
عاشق بمان...
و عاشق بمیر...
و حوض حیاط چقدر شبیه قانون سوم بود
هیچ وقت آّب نداشت ولی از هر طرف که نگاهش میکردی
دو ماهی سرخ را همیشه در ذهنش میرقصاند...»*

آخرین باری بود که رفتم اونجا
و آخرین باری بود که دستمو گرفت و باهم نیشابور رو قدم زدیم
حس میکنم
سینم یه حوض بزرگه وسط یه عمارت قدیمی
که لابه لای کاشیای لاجوردیش هنوز دوتا ماهی سرخ شنا میکنه...
یه حوض بزرگ؛
شبیه قانون سومِ شعر!





پ.ن:میگم اصلا شبیه داستانک نیست ک این.
داستانک نشد ولی تجدید خاطره ی خوبی بود:))

*قستی از قطعه ی اقای حمید جدیدی
۲ موافق ۰ مخالف
داستانک که نمیدونم یعنی چی. تشبیهش قشنگه شاید حتی بهتر هم میشد اون قسمتشو نوشت. به حمید خان بوگو تو اینو D:

این فقط ی تیکه از اینه...شاید برای همین خیلی پرداخته نشده.

قسمت اصلی قطعش اخرشه..
موگوم؛)

من که خوشم اومد. خیلی خوب بود. لطفا تا دیر نشده لینکش رو بذار سخن سرا.

جدا؟!خودم ای حسو ندارم.

مرسی:))
چشم:)

قشنگ بود:)

نظر لطفتونه:))

از پست‌هایی که حس خوب دارن خیلی خوشم میاد:)
حس خیلی خوبی داشت:)

ممنون:)

خوشحالم ک حس خوبی داشته🙂

آه
چقدر زیبانوشتی دوست جان
چه قدر.....

چاکریم رفیق

زیبا خوندی❤

منم موافقم که شبیه داستانک نشد. ولی خاطره دلنشین و فضای شاعرانه‌ای بود. :) از اون متنایی که می‌شد دوبار سه بار و حتی چهار بار با اشتیاق خوندش.
ولی خب خودتونم گفتین. شباهت زیادی به یک داستانک نداشت. 
امیدوارم بازهم همراهی کنین. :)

مرسی از نظرتون. :)

ی دلیلش میتونه عدم اشنایی با این فضا باشه...
و بی تجربه بودن.
امیدوارم دفعه های بعدی بهتردربیاد:))
و از نظرا و کمکاتون بهرببرم:)

جذاب بود و قوی....

لطف داری عزیزم:)

من که دوسش داشتم
حس داستانک هم ازش گرفتم
قشنگقبودق صالی جانم

ممنون لیلی جونم:))

قشنگ خوندی:)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان