دیوانه

این فریاد هادر من ؛گریز را...سکوت را...و مرگ را...و هزار خفته ی دیگر را زنده میکند...کاش آرامم کند...صالحه.ن

حالا که خوب فکر میکنم

شاید بقول "سین" این ماجرای ادامه دار

 مثل ی بار سنگین روی دوششه

و باید بهش حق بدم...

باید تموم خاطرات بد رو ک با این سرو صدا ها زنده میشه

مثل یه عالمه اتفاق دیگه بریزم ته ذهنم

و تموم سعیمو بکنم ک شاد باشم

نه بار روی دوش...

میفهمم ولی خوب چندان مایل نیستم حالا حالا ها از این دنیای خوب و قشنگ شاعرانه و کودکانم جدا شم

و قاطی مسائل بزرگونه....

خودخواهیه

ولی من توانشو ندارم با اون چونه بزنم....

بذار من بچه باشم

اون خودش همه چیو حل کنه...

من

خودمم نه کم نه زیاد...

گاهی دلم میگره از ادما

و دیگه تموم میشن!!!

من خودمم

فقط دیگه بغض نمیکنم...

یادم رفته بغض کردنو...

بغض نوشتام رو دوست دارم:))

ولی بغض نمیکنم

چه کسی گفته دنیا از چهار عنصر درست شده؟؟دنیا یک عنصر بیشتر ندارد"شادی"که تهش را که بگیری میرسد به خدا:)آب و باد و خاک و اتشبهانه انددنیا تمام عنصر ها و اتم ها و لایه هایش"شادیست"صالحه.نپ.ن:خوش باشید جانان منپ.ن2:ادامه مطلب:))

دنیا کم اورده است دیگرگوشه ای غذاگوشه ای آبگوشه ای مالو تمام جانش از فقر "فرهنگ" کبود شده استخیلی کم اورده استدنیا دارد جان میدهد!!صالحه.ننقل قول نوشت:«دل بیمار شد از دست،رفیقان مددی...تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم»

نگاه کن...شهر را...و شلوغی هزار رنگه ی دنیا را...خدا گاهی؛گل های سرخ دست کودکیستکه لابه لای ماشین های میدود در حسرت خوشیخدا گاهیدست های رنجور و خسته ی کارگریستکه آفتاب سایه بان اوستو تمام عظمت خدادر قلب های مهربانیستکه خدا را به خانه اورده اندلابه لای خون اب پلیدی دنیاهنوز میتوان خدا را در قلب ها جاری کرد...:)صالحه.نپ.ن:انقدر خدا را نادیده نگریم:(نقل قول نوشت:فاستبقوا الخیرات... الی الله مرجعکم جمیعا

نه پاییز استنه کافه ای در کار استو نه بارانی در راه...اما سرما خورده ام و زیر پتو گم میشوم از لرزچشم هایم خمارندو خودم نئشهکمی کافئین بیاور لطفا...قهوه دم کنفالم را بگیرپرنده هایش را بشمار و بگو خوب میشویهمه چیز درست میشود....نئشه امکمی کافئین لطفا...از آن هایی که لب هایت روی پیشانی مینشیندصالحه.نپ.ن:همینجوری نوشت..

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

همسایه جان سلام..ما را همین بس که با شما هم سایه شدیمو صبح به صبحزیر سایه ی بلند گنبد طلای شما سحر را مزه میکنیمبارانید شماو اینکه باران ان طرف پنجره باشد ولی به او نرسیچقدر دل سوز است...هم سایه مان قهر کرده است و نمی طلبد...ما را همین بس که با شما هم سایه ایمو زیر سایه ی عبای بلند شماغروب را افطار میکنیمهمسایه جان سلامبه دنیا خوش آمدی:)صالحه.نپ.ن:همسایه جان سلام...از قدیم جواب سلام دل شکسته ها واجب تر بودپ.ن:خیلی سخته بارون اون طرف پنجره بباره و تو نتونی بری زیرش؛از اول امسال قهر بوده راهم نداده:(

خوب به اطرافتان نگاه کنید...چقدر ادم های خوب دارد این دنیاچقدر ادم های موج مثبتادم هایی که میتوانی بی خیال کنارنشان بلند بلند بخندیآدم هایی که انگارخوب بلدند انسان بودن رانه چندان ارامنه چندان موقرپر از شیطنت و خنده ...به اطرافتان نگاه کنیدچقدر آدم های خوب زیاد دارد دنیاچقدر حس های خوب زیاد داردصالحه.نپ.ن:تولدت مبارک آدم خوب موج مثبت:)