دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

با خیال روزهای بهتر:)

یادم باشه:

اینکه یسری چیزا برام طبیعیه

رو شونه ی زنایی ایستادم ک زمانی جنگیدن.

۰ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

دعایی برای هفتمین روز رمضان

خدایا 

غم دنیا رو از دوش ما بردار 

ما لایق غم های بزرگ تری هستیم🌱

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

تعلق

ادم 

جایی را /کسی را 

میخواهد برای تعلق داشتن.

۱ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

از فکر ها

فکر میکردم

بعضی کلمه ها برام اینجوریه که دوست دارم بذارم جلوم

ساعت ها بهش زل بزنم و کیفور بشم.

نه که کشف جدیدی داشته باشه ها

لذت همون کلمه یا عبارت رو ببرم.

فقط بهش فکر کنم.

مثلا این عبارتِ «رویدنی بودن»

شبیه منظره ی دریاست انگار.

 

 

۰ نظر ۳ موافق ۱ مخالف

روزها

ازخودم میپرسم

دلیل این ساعت ها اشک ریختن مدام رو

دلیل این فکر های  رنگ رنگ رو

دلیل این موج قوی احساسات رو.

 

و از اعماق ذهنم کلمه ای که مدتها بود تو دایره لغاتم خاک میخورد بیرون میاد.

«استحاله»

این روزها حس میکنم همچین حالی دارم.

و چیزی که بیشتر باعث نگرانیم میشه اینه که

نمیدونم خروجی این فرایند قراره پروانه بشم

یا مثل «گره گوار سامسا» یه حشره؟

 

+

میتونم مثل کبک سرم رو زیر برف ببرم

میتونم سرمو بیرون بیارم و ببینم

و بگذارم سرمای این انتخاب پوست صورتمو بسوزونه.

انتخابم دومیه

ولی میترسم.

نه از واقعیت و سرماش

ازینکه نکنه این چیزی که فکر میکنم واقعیته

فقط یه گودال برفی جدید باشه.

۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

آتشی درون من

قلبم سنگینه

احساس خشم، غم، ناامیدی و ضعف میکنم!

انگار بار سنگینی روی دوشم دارم.

«به دریا میزنم شاید به سوی ساحلی دیگر

مگر آسان نماید مشکلم را مشکلی دیگرـ»

 

یک هفته شد تعطیلی مدارس،

بخاطر سرمای هوا و افت فشار گاز.

دیوارِ کوتاهِ مدرسه...

برداشتن بار مسئولیت با اعلام «آموزش مجازی»

و قلبم سنگینه.

ما امید داریم چیزی بیش از آموزش تو کلاسمون رقم بخوره.

قلبم سنگینه.خیلی سنگین.

ازینکه نمیدونم کجا باید فریاد بزنم

من دوران کرونا مشابه همین روستایی که الان تدریس دارم

با گروه جهادی برای تدریس رفته بودم

الان چند وقت میگذره؟

هنوز اینترنت با کیفیتی ندارن.

 

نه اینکه ابن تعطیلی بد گذشته باشه ها

ادم هایی رو دیدم که دارن قدم های بلندی برمیدارن

الهام گرفتم

خوش گذروندم

تجربه های تازه ای داشتم

ولی قلبم سنگینه!

و این فقط یه گوشه از بارِ روی قلبمه

مدت هاست این سنگینی رو حس میکنم

کاش قلبم ازین سنگینی آتیش بگیره.

شاید روشن بشه جایی.

۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

التیام

اون لحظه ی وسط مدیتیشن که اشک هام اونقدر پشت پلک زیاد میشن که لبریز میشن و سر میخورن.

 حس میکنم شاید دارم التیام پیدا میکنم.

۳ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

نور من

برای زندگی کسی رو انتخاب کنید 

که وقتی حتی همه جا تاریکه 

نور رو ببینه...

حتا اگه اون نور یک ستاره کم رمق تو دوردستها باشه.

 

 

پ.ن: 

اما همیشه تو اون نقطه ی روشن زندگی منی.

 

 

 

 

۱ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

تا ریشه در آب است امید ثمری هست.

. اوایل که رفته بودم باشگاه انقدر عضلات شکمم ضعیف بود 

که به زور شاید یکی دوتا حرکت میتونستم بزنم.

اونروز داشتم افسوس میخورم (در واقع خودمو سرزنش میکردم) چرا ستو تموم نکردم 

که یهو یادم اومد از کجا شروع کردم.

اون روزایی که ذره ذره ورزیده میشد بدنم 

هیچ کورسویی نبود.

دقیقا وسط راه بودم و فقط تصمیم گرفتم «ادامه بدم».

فقط با سرزنش هام خودمو اذیت کردم.همین.

 

 

. بعضی چیزا تو واژه نمیشه اورد 

اگه حرف بشه از دهن میوفته و کم ارزش میشه.

فقط برا اینه که مثل قند بشینه یه گوشه از کامت و اب بشه.

 

 

. بعد کلاسم با ف تلفنی حرف میزنم 

چند بار جلوی بغض و اشکامو میگیرم 

بعد پیام میده که اصلا کلاس ارزش اینو نداره ،میخوام نباشه ولی صداتو اینجوری نشنوم.

ولی من خودم میدونم 

داره عضله هام قوی میشه.

اما این وسط میدونی چی مهمه؟

اینک برا بار هزارم به این فکر میکنم که این دختر چقدر مهربون و امنه!

 

 

.نعیم طهرانی یه فیلمی رو استوری کرده بود:

+فکر میکنی اگر کسی برای صبور بودن دعا کنه

خدا بهش صبوری میده یا فرصتی که صبور باشه؟

اگر شجاعت دعا کنه خدا بهش شجاعت میده 

یا فرصتی که شجاع باشه؟

 

و من فرصت هایی میبینم که خودم خواسته بودم.

 

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

ناامید

گاهی هم اوضاع نه اونقدر خوبه ک امید بهت بده  برای ثمر 

نه اونقدر بد که ناامید بشی ...

و من بی هیچ نشونه ای به نور دادن و اب دادنش ادامه میدم.

شاید به بادیه رفتن، به از نشستن بیخود!

که تا الان درد زاده است.

 

۱ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان