دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

از فکر ها

فکر میکردم

بعضی کلمه ها برام اینجوریه که دوست دارم بذارم جلوم

ساعت ها بهش زل بزنم و کیفور بشم.

نه که کشف جدیدی داشته باشه ها

لذت همون کلمه یا عبارت رو ببرم.

فقط بهش فکر کنم.

مثلا این عبارتِ «رویدنی بودن»

شبیه منظره ی دریاست انگار.

 

 

۰ نظر ۳ موافق ۱ مخالف

آجر به آجر

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

این روزا

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

درونیات

من بهت افتخار میکنم.

این افتخار به معنی این نیست که بی نقصی،

یعنی 

میبینم داری تلاش میکنی برا چیزی ک میخوای❤️

 

داری سعی میکنی خودتو بیشتر دوست داشته باشی،

بیشتر باهاش مهربون باشی .

صالحه ی زیادی کمالگرای من 

این خیلی ارزشمنده که به خودت فرصت امتحان، تجربه و اشتباه میدی.

 

تو تو وجودت چیزی داری که هیچ وقت متوقفت نمیکنه 

و اون میل به رشده:)

 

 

 

 

۳ نظر ۱ موافق ۰ مخالف

غ‌م

غم؛

یار عجیبی است.

 

ما از غم باهم صحبت میکنیم

اینطور وقت ها میگویند:« سبک میشوی.»

نه!

غم؛بار سنگینی است...

درست ترش این است:

ما یکدیگر را از غم هایمان سنگین میکنیم.

 

حالا که آخر های سال است؛

باید بروم غم هایم را بتکانم پشت حیاط خلوت خانه.

شاید سازم را بردم؛

کمی اشک ریختم،کمی ساز زدم.

شاید آنقدر سبک شدم،که روحم را برایت فرستادم.

۲ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

ضل سعیهم

همیشه میگفتم

تو زندگی تلاش مهمه.

ما ب اندازه ی تلاشمون پاداش میگیریم

به نتیجه رسیدن مهم نیست!

اصلا تلاش کردن هدفه نه وسیله!

نتیجه همون تلاشه.

چرا خودمون رو برای نتیجه ناراحت میکنیم؟

اونروز

علی پرسید ب چی فکر میکنی؟

بعد من اشکام یهو ریخت پایین ؛گفتم:

به ایه " الذین ضل سعیهم"

ب اینک نکنه تمام تلاشای ما هیچ و پوچ باشه؟

نکنه فک کنیم داریم تلاش میکنیم؟؟

اونوقت دستمون ب کجا بند میتونه باشه؟

 

وقتی از صبح بلند میشم

تو اشپزخونه از این طرف ب اون طرف میرم 

با شوق و ذوق غذا درست میکنم

هیچ کدوم از تلاشا و عرق ریختنا و سرپا بودنام

مزه ی بد غذا رو نمیشوره !

و من حس میکنم " اخسرین اعمالم" که تمام تلاشام "ضل"شده!

چرا؟

چیکار میشه کرد ؟

 

۴ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

حضرت پاییز

+پاییز عاشق است🎶🎵



میگن بارون رحمت خداست

پس چرا خساست میکنه با گرگ و میشِ این شهر؟

پنجره رو باز میکنم و میشینم لبه اش

نم نم بارون میزنه به بازو و صورتم

نفس عمیق میکشم پاییز رو

نفس عمیق میکشم اینهمه زرد و نارنجی رو

اینهمه خاطره رو....

و فکر میکنم امسال کدوم بغض هق هق میشه

و کدوم صفحه ی تقویم از جیغ برگ های زرد پر؟

هر سال قراره همین موقع ابستنِ سرخ و نارنجی این غم بشیم 

و فارغ بشیم زیر بارونش....

پاییز همین پر و خالی شدنه

همین شبای تبل بلند که اونقدر لبه ی پنجره بشینی تا از شعر لبریز شی...

زیر لب زمزمه میکنم:

"پاییز بهاریست که عاشق شده است..."*

و چقدر دوست داشتنیه این زن تنهای عاشق...



پ.ن:چالش طورانه_به دعوت مهنازمون:)

منم از پاییز دعوت میکنم .


* .عاشق نشدی وگرنه میفهمیدی

پاییز بهاریست که عاشق شده است

میلاد عرفان پور

۵ نظر ۳ موافق ۰ مخالف

چهار ورق بغض

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

درد موندنیه

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

کاش مستمعش...

اینها که میگویم شعر نیستان ها که قبلا گفتم هم نبود...من فقط دلم خیلی پر استبا این کوتاه نوشتن ها هم خالی نمیشود!!دلم تنگ شده برای روزهای کش دار گذشتهکه سالنامه ام را باز کنم و بنویسم و بنویسم.....و از اخر هیچ دکمه ای نباشد که پاکشان کنم!!!حرف زدن مستمع میخواهدکاش مستمعش پیدا شود....کاش مستمعش...صالحه.نپ.ن:مستمعش و یک عالمه سه نقطه...نقل قول نوشت:دل تنها میان جمع هم تنهاست....مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست"فاضل نظری"
۹ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان