چهارشنبه ۱۰ شهریور ۹۵
کاش اینبار دلم گم بشودپر کشد سمت تو ؛ پیدا نشود...صالحه.نپ.ن:ادامه مطلب...اگه حال دارید بخونید..قراره دستم گرم شه خاطره بگم:دیحالم اگه ندارید اصل مطلب اینه که یهویی جور شد دارم میرم کربلا:)ان شا الله نائب الزیاره همه دوستانقسمت شوما بشه:)پ.ن2:این اهنگ رو حتمن بگوشید
ما همه با عشق حسین(ع) بزرگ شدیم یه جوراییمنی که از قیمه حالم بهم میخوره بخاطر روغناشکم مونده دیگ قیمه امام حسین رو هم قورت بدم....یا کسی که اصلن حجاب رو باور ندارهبه احترام ارباب پوشیه میزنه میاد تو مجلس(کار به گوشه کنارایی که باز مونده از کارش ندارم)ولی همه یه حس خاصی داریمبه حسین(ع)...ولی من هیچ وقت تا پارسال انقدر ار ته دل نخواسته بودم...پارسال شلمچه...5ساعت راه بود فقط تا کربلاتشنه ای که ببرنش نزدیک اب بگن ببین این ابه ولی ما بهت نمیدیم!!!20 دقیقه...فقط بیست دقیقه که اتیشمون زد اقا حیدر با اون زیارت عاشورایی که خوندگذشت...تا اربعین...کاروانای پیاده...اینو نوشتم::چقدر دلخوشی خواب ها کم است (کلیک کنید بخونید)قبلش بود یا بعدش نمیدونمعموم اینا رفتن کربلا...واای من خراب شدم هاا...موقع خدافظی بغضم گرفته بود ناجوراومدم به خدا شکایت که این رسمش بود؟!من شعر بالا رو برا بابا خوندم چون میخاستم بفرستم مسابقهبابا هم دلش هوایی شده بودبه دلش نشست:)و خلاصه هی میگفت من دخترمو مفرستم ان شا الله:))قرار بود بریم که بابا کاراش درست نشد...همسفر های پارسال بابا- دوستش -قرار بود 10شهریور برنپروازشون عقب میوفته...میوفته برا12 شهریور از این طرف هم سه نفر از کارونشون کم میشه...کاروان ناقص میشه...اقای "ک" (دوست بابا...)با مامانم حرف میزنه هواییش میکنهاز اونطرف بابامو راضی میکنه....(من یه روز شونه های این مرد رو میبوسم)سه شنبه اومد پاسپورت منو گرفتفردا حرکت میکنیم قمجمعه از تهران پرواز....ان شا الله...:)اون شبی که دیوونه شده بودم ...فال اومد..."ما شبی دست براریم و دعایی بکنیمغم هجران تو را چاره ز جایی بکنیمدل بیمار شد از دست؛ رفیقان مددیتا طبیبش به سراریم و دوایی بکنیم"قسمت قلبای پاکتون:))حلالم کنید مردم مدیون نباشم:دیراستی تولد نگارم تبریک میگم پیش پیش:دی