يكشنبه ۱۲ خرداد ۰۴
این روزها به معنی قدرتمندی فکر میکنم.
با تجربه ای تازه.
تو میتونی خیلی شکننده، و در حال تجربه ی رنج باشی ،
حتی گاهی از شدت رنج حتی احساس کنی جسمت رو نمیتونی بیش ازین بکشی...
حتی نتونی خودتو تا زیر دوش حموم بکشی که خنک بشی
ولی همچنان قوی باشی.
یجورایی همین که تاب میاری یعنی قوی هستی.
و این خیلی شگفت انگیزه.
پ..ن: مدام یاد داستان شجاعت وزغ و دوستش میوفتم.
یه تجربه ی کاوش نو مثل همونه اما درمورد حس قدرت.