دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

معنای «الی یوم القیامه»

با اینکه حدس میزنم خیلی ها/دست کم عده ای تجربه ای مشابهم داشتند، ولی بازهم چیزی از شرم این اعتراف کم نمی‌کند.

این اعتراف که این جنگ ، غم مدام تمام مظلومین جهان و مردم غزه و فلسطین را توی صورتم زد.

اینکه چقدر این غم واقعی است!

و احتمالا این جنگ اولین جایی بود که این غم را با قلبم حس کردم.

(شرمگینم ،چون برای لمس این غم چنین بهای سنگینی و چنین جان های عزیزی و چنین داغ هایی دیدیم)

 

اینها را که کنارهم می‌چینم و به جهان که نگاه میکنم.

افسوس میخورم،منزجر می شوم و اندوه در برم می گیرد.

 ازینکه سیاست جهانی، چگونه ابتذال انسانیت را شکلات پیچش کرده‌.

ازینکه این جهان متمدن چقدر جنگل است.

 

 

و همین باعث میشود بیشتر قدر بدانم آدمهایی که برای زنده نگهداشتن ارزش ها ایستاده اند.

تک تک ، اسامی ، یا چهره ها ، پیش نظرم می آیند.

و تصور میکنم مردمی که نمی‌شناسم ولی ایستاده اند برای ارزش های انسانی🌱

و این قلب داغ دیده ام را التیام می‌دهد.

 

 

پ.ن: می اندیشم، این برایم مزه ی تولی و تبری دارد‌.

اکنون میفهمم که « الی یوم القیامه » در آخر جمله ی « انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم » چگونه معنادار است.

 

۰ موافق ۰ مخالف

چقدر آه ...چقدر آه

نمی تونم خودمو از شر این فکر خلاص کنم که ما می تونستیم آتش رو در غزه بند بیاریم 

و نکردیم 

و الان مستحق روزهایی هستیم که عین امروز بچه های غزه توی صف آب، به رگبار ببندنمون

شاید چیزی که کمک کننده باشه اینه که « از کجا معلوم که میتونستیم؟»

یمنی ها می زنن و میگن تا توقف ندین تو غزه ما متوقف نمیشیم و وایسادن پاش و دارن می خورن ...ولی همزمان هم می زنن

 

این حجت جلوی چشم ماست

جایی برای قصر در رفتن نیست

شما ادعا کردید که« می تونستیم آتش رو در غزه متوقف کنیم»

و بنظرم میاد این دلیلی که اینجا مطرح میکنید نه تنها تایید این ادعا نیست،بلکه تا حدی زیر پاشو داره خالی می‌کنه.

درعین حال که این ادعا برام جای سوال داره، منم قلبم می‌تپه برای اینکه این ظلم متوقف بشه.
چیزی که مانعم میشه از تجویز نسخه ی یمن برای ایران،اینه ک من در تمام مدت جنگ زیر باد کولر خونم بدون اینکه مواجه مستقیمی با جنگ داشته باشم زندگی کردم.
ولی روایت دوستانم که تهران بودن و خوندم و شنیدم،شکر هاشون  با آتش بس و توقف جنگ رو دیدم...

البته که اگر شما هم در معرض مستقیم این آتش بودید و اینچنین نسخه ای رو میخواید ، به اندازه ی روایت اون دوستان ، اینکه چنین درخواستی مطرح کنید معتبره.
اینو صرفا از زاویه تجربه زیسته خودم گفتم.

و نهایتا در مقام رای صادر کردن  اینجوریم که این جنگ باعث شد به مهندسین جنگی کشورم اعتماد کنم. 

باسلام و احترام

 

ولی من شرمگینم ازینکه باکشته شدن هزاران هزار نفر اون غمی که بلندم کنه و تکونم بده ایجاد نشد ...

شرمگینم که کشته شدن میلیونها نفر از همکیشان من اونقدر سنگینم نبود که هزار نفر از هموطنانم!

شرمگینم که چرا تا این خاک و زدن خاکشون و زدیم و چرا وقتی انسانها رو زدن نزدیم و بلند نشدیم اونجور که وقتی خاک و زدن !


و من هیچ وقت نفهمیدم خاک چه شرافتی نسبت به جان داره!

و هیچ وقت نفهمیدم چرا باید برای اینکه زیر باد کولر دراین خاک خدارو شاکر باشم درحالی که همزمان انسانی در صف ارد با تیر مستقیم دژخیمی کشته بشه

من اینطور می بینم که هر کس به قدر خودش قدمی برمیداره، پیشنهاد میکنم کاوش کنید که قدم شما چی بوده🌱

تو دستگاه خدا بنظرم اندازه ی قدم ها مهم نیست ، به استناد اینکه هرکس با قدر وسع خودش سنجیده میشه.


و درمورد بند آخر:
 من عقیده دارم، تجربه ی هر حسی ، حتی با وجود عدم فهم / یا نادرست بودن فکر و عقیده پشت اون حس ؛ به معنی عدم اعتبار اون حس نمیشه.
پس نمیشه حس «شاکر» بودن رو مورد پرسش قرار نیست. هست و بودنش معتبره.باید پذیرفته.
(و البته چیزی که می‌تونه مورد پرسش واقع بشه «عملی» است که انجام میشه.)

این اعتراف‌ها علی رغم غم‌ها، خجسته‌ست :)

اره با اینم همراهم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان