پنجشنبه ۲۳ دی ۹۵
میدونی؟؟اصلا مهم نیستی!!!باشه؟؟بروبهدرک
چهارشنبه ۲۲ دی ۹۵
دفتر شعرمو ببر خونتمال تو تموم این شعرامنو با خودت ببر خونهمن تو این عاشقانه هام جانا
تو اتاقت بذار منو لطفا
جای عطرت ؛جلو آینت
لا به لای برگه این دفتر..
گل نرگس بکار عمر من
تا دوباره بگیره جون شعرم#نیاز به اصلاح دارد
چهارشنبه ۲۲ دی ۹۵
تمام قصه؛زیر سر این دو تا انار بود؛و حول دو خط مماس-که گاه شکر خندی مینشست رویش- گردش داشت!قصه از انار های سرخ یلدا شروع شد!صالحه.نپ.ن:همینجوری نوشت:)
چهارشنبه ۲۲ دی ۹۵
صاد نون
سه شنبه ۲۱ دی ۹۵
دفتر شعرمو نبر خونت که اتاقت صدای گریه میگیرهدختری توی شعرامه...که یه عمره اسیر طوفانهوا نکن دفترم رو تو خونت ؛کل آشوب شهر توی دفترمهنگرانم که خونتو این سیلتا ته دنیا با خودش ببرهدفتر شعرمو نبر خونتشاعرانه هام فقط دردهاینهمه واژه هر وقت لازم بودتو ته این گلو رسوب کردهجای اینکه بشه مرهم درددردی رو درد هام اضاف کردهدفتر شعرمو نبر خونتشعرامو نخون که می میریدختری که توی شعرامهمثل پاییز خودکشی کرده!!صالحه.ن
دوشنبه ۲۰ دی ۹۵
مسیحِ منی و من چو یهودا ؛به بوسه تسلیم میکنم تمامت راهوای خیانت گرفته سرِمن ؛ نصیب صلیب میشود تنم آخر...صالحه.ن
دوشنبه ۲۰ دی ۹۵
یٌحیی-یٌمیت شنیده اید آقا؟؟تفسیر شاعرانه ترش خنده ی شماستصالحه.ن
يكشنبه ۱۹ دی ۹۵
روزی که بهم بگه:طیب الله نفاسکم
يكشنبه ۱۹ دی ۹۵
در حال حاضر میخام غمگین باشممیخوام کسی باشه نازمو بخرهدر حال حاضر شبیه دیوونه ها با خودم سرجنگ دارمچند لحظه قبل شبیه دیوونه ها گفتن دوباره ببندمدوباره خودم سر خودم فریاد کشیدمخلی؟ببندی اون بی صاحابی و ک چی؟چی کم میشه ؟؟چی درست میشه؟؟تو یه احمقی!!!!یه احمق!!!!و قبول دارم!!در حال حاضر خوب قبول دارم:|