سه شنبه ۸ تیر ۹۵
لا به لای تمام این حال بدی ها...
پشت پرچین بلند همه ی این چای های گس
هنوز هم قشنگی میوزد
هنوز هم صدای اذن می اید..
و هنوز" ربنای من" در صدای تو گم میشود
"ایاک نعبد" نماز من دکلمه ی صوت حمد تو میشود
انگار من به" تو" اقتدا کرده ام...
جز این نمیتواند باشد
که لحن هنوز کودکانه من حل میشود در صدای مردانه ی تو
آخ که این گم شدن و پیدا نشدن در بودن تو چه لذتی دارد...
اذان بده...
من به تو اقتدا خواهم کرد...
صالحه.ن
پ.ن:هیس...من ...آقای پدر... چند ساعت قبل...یهویی...من خیلی دوس او ؛)