چهارشنبه ۶ مرداد ۹۵
و آتشی که بوددر من سکوت کرد...!گاهی حوصله ی کلمات نمیکشد؛که شعر شود...که حرف شود...!!آدم های پر حرف سکوتشان هم پر حرف استلطفا زبان سکوت را یاد بگیرید...!صالحه.ن
چهارشنبه ۱۹ خرداد ۹۵
خدایا ...کدام پنجره را باز کنم و رو به کدام شهراین همه فریاد را سکوت کنم...؟؟؟وقتی قرار است؛تمام صدا هاپشت پیغام گیر گلویم گیر کند...!!صالحه.ن
جمعه ۶ فروردين ۹۵
اینجا خرابات ثانیه هاست و من پیر مغان این شهرم...!این شهر کوچک که به وسعت امپراطوری زندگیست...اینجا...حکومت پر شوکت من است...جایی چند وجب در چند وجب-یعنی خودم- !من امپراطور پر قدرت خودم !مـــــــــن....شاه مغرور این دوتیله ی شیشه ایم....اینجا حکومت پر سکوت من است...جایی که "مــــــــــن" نام گرفته ام...!