دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

یک فنجان شعر

یک فنجان چای   پر از پوره های زندگی...گس!یک فنجان قهوه  پر از لبخند های زورکی...تلخ!یک فنجان شعرپر از خیال خوش....!صالحه
۰ موافق ۰ مخالف
وقتی بودنِ کسی تمام شد باید"پذیرفت" که تمام
شده، دست و پا زدن فایده‌ای ندارد!
باید بگذاری برود پی کار و زندگی‌اش باید قبول
کنی که: شبیهِ خوردن یک نوشیدنی کـه جایی به
انتها می‌رسد، به انتها رسیده
اگر مدام نی را ته‌لیوان بچسبانی‌و هورت بکشی
جز یک صدای "ناموزون" اتفاقی نمی‌افتد حالا
هی هورت بکش! چیزی دستگیرت نمی‌شود.
فقط توجه اطرافیان، به عجز و فلاکتِ آدم بیشتر
می‌شود! باید یک جایی نی را از دهانت بگیری!
لیوان را بگذاری روی میز و بیخیالِ چند
قطره باقی‌مانده شوی باید بگذاری برود! هورت
کشیدن آدمی که تمام شده است
«دردی را دوا نمی‌کند»

:( هعـی

تبریک میگم وبتون عالیه.

لطف دارید ممنون

سلام خوشحالم نوشته ها و شعرام مورد توجهت قرار گرفته

سلام

تمام پنجره را غرق حسن یوسف کن
دل اهالی این کوچه را تصرف کن

قدم بزن وسط شهر با صدای بلند
به عابران پیاده غزل تعارف کن

و بی‌بهانه تبسم کن و نگاهت را
شبیه آینه‌ها عاری از تکلف کن

سپس به مجلس ترحیم یک غریبه برو
و چشم‌های خودت را پر از تأسف کن

صدای ضبط، اتوبان، هوای بارانی
به خود بیا! نرسیده به قم توقف کن

سلام دختر باران! سلام خواهر ماه!
بهشت را به همین سادگی تصرف کن

#حمیدرضا_برقعی

چقدر حالم خوب شد با این شعر مرسی^-^

شعر زیبایی هس

ممنون ادرس وب؟

خدا هواسش به دیونه ها هست

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست گذاشت سرخ ترین سیب سیب من باشد:) از امید صباغ نو

تقدیر من این است که با درد بسازم
از این دل نامرد ، دلی مرد بسازم

انگار قرار است که من داغ دلم را
با گریه ی چشمان خودم سرد بسازم

بسازم..

سلام صالحه خانم یادمه تو وبلاگم در مورد ویترای پرسیده بودی و قول دادم یه پست جدا بنویسم درموردش
ولی یه مزاحم خطرناک پاش تو وب من باز شده بود که مجبور شدم بعد کلی داستان ها حذف کنم وب رو.حالا تو یه نظر برات میزارم

سلام دخترک هنرمند:)) اتفاقا دیروز اومدم وبت دیدم نیس:) ان شاالله خطر رفع شه:دی مرسی از وقتی که گذاشتی نمیدونم چطوری ازت تشکر کنم بینهایت ممنون توضیح کامل و جامع و عالی

سلام.
لینک وب شما به پیوند های روزانه وبلاگ گروه آموزشی زبان موچش اضافه شد.
موفق و پیروز باشید.

ممنون

صالحه جون ،سلام.
میشه خواهش کنم سری به وبلاگم بزنی ببینی در بخش پیوند های روزانه عنوان وبتون رو درست نوشتم یا نه.....

سلام :| خوبه ممنون

عالیه
اهنگ با وبت نمیاد

ممنون

سلام وب عالی داری ب وب منم بیا و اگ دوست داشتی باهم تبادل کنیم مرسی

:| سلام ممنون

ساقی بده آن کوزه یاقوت روان را
یاقوت چه ارزد بده آن قوت روان را
اول پدر پیر خورد رطل دمادم
تا مدعیان هیچ نگویند جوان را
تا مست نباشی نبری بار غم یار
آری شتر مست کشد بار گران را
ای روی تو آرام دل خلق جهانی
بی روی تو شاید که نبینند جهان را
در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت
حسن تو ز تحسین تو بستست زبان را
آنک عسل اندوخته دارد مگس نحل
شهد لب شیرین تو زنبورمیان را
زین دست که دیدار تو دل می‌برد از دست
ترسم نبرم عاقبت از دست تو جان را
یا تیر هلاکم بزنی بر دل مجروح
یا جان بدهم تا بدهی تیر امان را
وان گه که به تیرم زنی اول خبرم ده
تا پیشترت بوسه دهم دست و کمان را
سعدی ز فراق تو نه آن رنج کشیدست
کز شادی وصل تو فرامش کند آن را
ور نیز جراحت به دوا باز هم آید
از جای جراحت نتوان برد نشان را

تشکر

سلام زیبا بود.

سپاس

با سلام وبت عالی ابجی
اگ با تبادل لینک موافق بودین سر بزنین و کامنت بزارین

ممنون:|

ممنون که به وبم سر زدی دوست خوبم

:))

دو نفر بودند و هر دو در پی حقیقت .

اما برای یافتن حقیقت یکی شتاب را برگزید و دیگری شکیبایی را .

اولی گفت : " آدمیزاد در شتاب آفریده شده ، پس باید در جستجوی حقیقت دوید

آنگاه دوید و فریاد برآورد : " من شکارچی ام ، حقیقت شکار من است . "

او راست می گفت : زیرا حقیقت غزال تیز پایی بود که از چشم ها می گریخت .

اما هرگاه که او از شکار حقیقت باز می گشت ، دست هایش به خون آغشته بود .

شتاب او تیر بود . همیشه او پیش از آنکه چشم در چشم غزال حقیقت بدوزد او را کشته بود .

خانه باورش مزین به سر غزالان مرده بود .

اما حقیقت غزالی است که نفس می کشد .

این چیزی بود که او نمی دانست .

دیگری نیز در پی صید حقیقت بود . اما تیر و کمان شتاب را به کناری گذاشت و گفت :

خداوند آدمیان را به شکیبایی فراخوانده است پس من دانه ای می کارم تا صبوری بیاموزم .

و دانه کاشت ، سال ها آبش داد و نورش داد و عشق داد .

زمان گذشت و هر دانه ، دانه ای آفرید .

زمان گذشت و هزار دانه ، هزاران دانه آفرید . زمان گذشت و شکیبایی سبزه زار شد

و غزالان حقیقت خود به سبزه زار او آمدند .

بی بند و بی تیر و بی کمان .

و آن روز ، آن مرد ، مردی که عمری به شتاب و شکار زیسته بود ،

معنی دانه و کاشتن و شکیبایی را فهمید .

پس با دست خونی اش دانه ای در خاک کاشت...

از عرفان نظر اهاری:) باران یعنی تو برگردی هم خیلی قشنگ بود

زیبـــااا
ممنونم از شما که به وبم سر زدید
موفق باشید

ممنون از شما:)

خیلی ممنون ازشعرزیباتون

لطفاازوبلاگ فرهنگ دوستانه بازدیدکنید
farhang-doostane.mihanblog.com

:)

خدا حواسش به همه هست :)

:)))

دل اگر بستی ، محکم نبند !
مراقب باش گره کور نزنی …
او میرود و تو میمانی و یک گره کور …

:|

سلام
این مطلب عالیه

سلام ممنون

سلام صالحه خانوم
خوبی شما

عهههه سلاااام:) ممنون شما خوبید؟!

دیگگه چیز جدیدی نمیزاری؟:(

پست گذاشتم دیگ

گر سینه شود تنگ خدا با ما هست

گر پای شود لنگ، خدا با ما هست

دل را به حریم عشق بسپار و برو

فرسنگ به فرسنگ خدا با ما هست



سلام و عرض ادب و احترام


😒

سه جمله برای دستیابی به موفقیت
بیشتر از دیگران بدان
بیشتر از دیگران کار کن
کمتر از دیگران توقع داشته باش

:)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان