جمعه ۲۸ اسفند ۹۴
یاد تو هست...؟!نیامدنت را میگویم...آنگاه من... غرور را دار زدم به تمنایت....آه! ای مهربان!باردیگر به خواب من بیا....
من نمی دونم چه اصراری داری شعرای منو به اسم خودت بزنی! به جون خودت با تو نبودم رویا های رنگی منو بهم نزن..دلم واست تنگ نمیشه اگرم شد میام خونتون!!! (اینو یادت نیس...گیر داده بودی کیه؟؟!!ههههه)
هووووووووووووووووووی به رویای من توهین نکن!!
والا به خدا!! با موهاش میشه کنار اومد...دل من از جای دیگه پره!!