دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

زاهد پیر



تابستان ردای آفتابش را به تن کرده است ودر باغ کوچه های دنیا راه میرود و گلابی های کال میچیندعصای  چوبین به دست دارد و از هر خیابان که میگذرداز اخلاق صوفیان میگوید...این پیر مرد عاشقریش های بلندِ بعد از ظهرش را در کوچه شانه میزند و خرقه ی درویشی اش راشب ها روی رخت آویز ماه پهن میکنداین عابد  هنوز هم هزار سال روزه میگیرد و اعتکاف میکند وهنوز راهی خرابات میشود و غزل میگویدو هزاررسال است که گردونه ی فصل ها را میچرخد...زاهد پیر سال های مدرن ما...حضورت خوش جانا...صالحه.ن
۰ موافق ۰ مخالف
بینهایت زیبا

ممنون

چـــــون زلف را طراز بناگـــــوش می کنی
مهتاب را ز رشـــــــک سیه پوش می کنی

گــــیرم که نام من ز لبت محو گشت و مرد
یاد مرا چگــــــــونه فـــــراموش می کنی؟

آغــــــوش من به روی اجل باز مانده است
ای مه تو با که دست در آغوش می کنی؟

طـــــوفان خــون و دود و دل و موج اشکها
این است ســرگذشتم اگر گوش می کنی

ساقی، حــدیث باده بغیر از فســانه نیست
افسون چشم توست که مدهوش می کنی

ســــرمایه ی وجـــــــود به تاراج می دهی
یغمای جان و دین و دل و هــوش می کنی

در تنگـــــنای خـــــون به غزل های آتشین
ای دل حدیث آن لب خــــــاموش می کنی

«بهادر یگانه»
سلام ؛ به نظر استعداد خیلی خوبی دارید ، انشائالله سلامت باشید و شاد ، التماس دعا ، در پناه خدا

سلام ممنون از لطفتون محتاج دعاییم یا حق

فقط ب این زاهدت بگو عرقاشو پاک کنه ک دمای بدنش ، حال مارو داره بد میکنه
+
وری وری گود

خاهشا این زاهد و ب من نچسبونید...پیر خرفتی بیش نیست ممنون جانا

قشنگ بود عزیزدل

ممنون جانا

وایییییییییییییییییییییییییی
عالی بود
عالی...

ممنون

عکسی زیبا

مچکر

چقدمیخوردبه تصویرمتنش
انروزها که گذشت ،مردم بخاطر اینکه میهمانش بودند
سحرها زودتر خواب را از چشمانشان دور میکردند
انگار بر خود لازم میدانستند سحری را بخورند به
رسم مهمان بودن.که شاید میزبان از نبودنشان
پای سفره سحر نگران میشده است دلگیراز نیامدنشان می شده..
حال چندروزی است که از میهمانی امده ایم کسی دیگربر خود فرض نمیکند اینروزها هم میهمانش هستیم وبا کمی فاصله از سحر به ما روزی میدهد انهم روزی مادی وهرکه را بخواهد از خوان نعمتش که در بین الطلوعین عشق برپاست می دهدآنچه را بایدپس بیایید بدانید که عشق اینروزها هم هست ولی درهمین سحرهایی که فکر می کنیم میهمانی تمام شده است درهمین بین الطلوعینی
که برایمان فراموش شده بود وان قدر در تلگرام خسته شدیم پای این بی خوابی شبانگاهمان که یادمان رفت باید برای نماز خواندن وصحبت با حضرت عشق بیدار باشیم.سحر همیشه هست واینبار یادمان باشدمامیهمان خان حضرت عشقیم تاقبل ا ز موت پس ای عشق یاریمان کن

خیلی زیبا بود...خیلی زیاد... فقط خدا کنه بتونیم استفاده کامل ببریم از این سفره

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان