جمعه ۲۵ تیر ۹۵
در من کسی گم شد....و پیچ قطار او را دورن خود کشیدو از من رخت بست!!!تنها نگرانیم این استنکند چشم هایم را بفهمد...انگار این درخت هیچ سیبی برای افتادن ندارد...و زیر گلویم انگار هیچ سیبی تکان نمیخورداینکه لب ها نخندد چندان ک چشم ها نگریند غمگین نیست!!در من کسی گم شدو پیچ قطار او را به دور دست ها برد...صالحه.ن