چهارشنبه ۱۳ مرداد ۹۵
اقیانوس تر از من چه کسی هست در اینجامن خالی تنگم که پرم از نفس ماهی تنهاشهری پر بغضم که فقط کوچه ی تنگ استآشوب مرا می برد آخر به یک اغماهر بار که من حرف زدم مرگ به تصویر درامدحالا تو بگو من چه کنم با جسد ماهی و دریامیترسم از ان روز که بوی جسد مناز شعر به گوشت برسد حضرت سرما!!!ای کاش بفهمی تو خودت قصد غزل راقلبم به ستوه امده از اینهمه آواای کاش خودت بگذری از بار گناهتمن مرده ام اما تو و این هم جسد ما ؟!صالحه.نپ.ن:کجا می خوای دفن کنی جسد دریارو ایستادم به تماشا...