دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

فرهنگ

امروز مدارس روستا تو سالن ورزشی برنامه داشت،

سالن ورزشی روبروی مدرسه سمت دیگه ی جاده است

بچه ها رو راهی کردیم و رفتیم

مسئولین و مردم روستا هم بودن.

روبروی سن، گل مجلس ،سه ردیف اول ،صندلی فلزی چیده بودن 

و دو گوشه ی دیگه رو صندلی پلاستیکی ، جلو رو هم فرش انداخته بودن.

اول نشسته بودن بچه ها روی صندلی فلزی ها که یکی از شورای روستا که [مثلا] مدیریت برنامه رو داشت

گفت دختر ها برن سمت راست بشینن.

حالا سمت راست مامانا ردیف های جلو رو پر کرده بودند و قطعا بچه ها پشت سرشون نمی‌دیدند.

ازشون درخواست کردیم بلند شن ردیف های آخر رو پر کنند .

در کمال تعجب بلند نشدن!

به همدیگه اشاره می‌کردن و میگفتن اونا رو بلند کنید!

چند بار براشون توضیح دادم که بچه ها پشت سر شما ببیند نمیبینن، برای بچه های خودتون میخواید جابجا بشید،

همه با هم بلند شید هر کس دو سه ردیف همین که هست رو بره عقب.

ولی تکون نخوردن!

حیرت کرده بودم واقعا.

به خودم گفتن این همدل نبودن ، متحد نبودن و همراه نبودن بچه ها خیلی ریشه های عمیق‌تری داره.

همکارم گفت: چه انتظاری ما ازین بچه ها داریم؟

و فکر میکردم آیا ما میتونیم تو این بستر کاری بکنیم؟

چقدر اون چند ساعتی که بچه ها با ماهستن می‌تونه موثر باشه؟

 

و بعدتر فکر کردم، آیا من دارم به نشانه های کوچیک اگزجره نگاه میکنم یا واقعا آنقدر با اهمیت هست؟

 

 

۰ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان