امروز ۱۰ دقیقه آخر ساعت ،سر حل تمرین گروهی ریاضی
دخترک جیغ کشید
بهش گفتم از جات بلند شو.
گفت نه!نمیخوام!
دستشو گرفتم و همینطور که بلندش میکردم با تحکم بهش گفتم:
از گروه خارج میشی هروقت احساس کردی ارومتری و میتونی درخواستاتو درست بیان کنی به گروهت میتونی برگردی داخل گروه.
نشوندمش روی صندلی گوشه کلاس.
گریه اش گرفت ، دوباره بهش گفتم
هروقت آرومتر شدی اگه خواستی درموردش حرف میزنی
رفتم و به کار گروه ها سرکشی کردم
دیدم همچنان با کرده نشسته یه گوشه،ولی دیگه گریه نمیکنه.
بهش گفتم نمیخوای بری داخل گروه؟
گفت من میخوام شما نمیذارید
گفتم من که گفتم هروقت آروم شدی میتونی برگردی داخل گروه؟
از نظر من مشکلی نیست هروقت بنظرت آرومتر شدی برگرد.
و دوباره رفتم سرکشی گروه ها
و تا آخر ساعت نرفت تو گروهش.
اما این جمله «شما نمیذارید برگردم!» خیلی جمله ی عجیبی بود برام.
من به اجبار از گروه خارجش کرده بودم.
اما در ادامه.....
فکر میکنم، روند تربیت چه تاثیری تو غیر مسئول بار آوردن بچه ها درمورد خواسته ها و احساساتشون داره؟