يكشنبه ۱۷ مرداد ۹۵
ادمای رنگی...دنیای هزار رنگ...زندگی با تمام بالا پایین هاش پر است از بهانه های رنگیشاید باید همان اولین بار اولین بارکه فکر کردم دارد ترک میخورد سفال روحمباید حرف میزدم...از حالا اشتباه نمیکنماز حالا میخواهم بلند شومو یک عالمه بهانه های رنگی درست کنم!نگذار حرف ها گیر کند بیخ گلویتبغض شود و مسمومت کندبگو:)بگذار با هم لکه های سیاه را پاک کنیم...پ.ن:این صرفا یک دلنوشته است و ارزش دیگری نداردپ.ن۲:ان کس ک باید فهمید بهانه ها را و حرف زدن راپ.ن۳:بهونه ی رنگی؟میشه بشم بهونه رنگیت؛)