دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

من و مامانم

داشتم در ربا رو می بستمبه مامان میگم پاشو خوب تا موقع که من دراشونو میبندم جابه جاشون کنمیگه به من چه؟؟من خستم خودت پاشو!!!تا سه روز نباید از من کار بکشید حرف هم نزنمنم سرمو تکون دادم گفت:آخ...منو تو همسفریمباید باهم خوب باشیم...- بعد میخنده میگه-چقدر دعوا کنیم منو و تو تو سفرمیگم سعی کن تو سفر از من فاصله بگیریدوری و دوستی کن از منبذار به خیر بگذره این سفر...از اخرشم یه بیشعوری نثارم کردخدا خودش با من و مامان بخیر کنه
۰ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان