جمعه ۲۶ شهریور ۹۵
دلم را گرفته اند و چلانده اند...دیگر هوایش شعری نیست..پاییز را بیاوریدتا روی دلم ببارددلم را که روی بند رخت انداخته امخیس کندحسابی چلانده اند دلم راشعر نداردخدا جان پاییز لطفا!!صالحه.نپ.ن:شعر ندارد....
ان شاالله مگه پاییز بیاد.. بارون بیاد.. شعرم بیاد...
:)) سپاس از دعای خیرت شمام به پای عشقت
یه عالمه حال خوب درامدمه (جمله سنگین بود) تمایلی به دونستن نبود ولی سپاس از اطلاع رسانیتون مایل نیستم
سلااام جان دل دلمان تنگیده بود برایتان خوش تشریف اوردید سفر بخیر متشکرم
چمدونم بابا این دل مام شورشو دراورده تخسیر من بود مری رو دعبا نکن من قلقلکش دادم
بیچاره پاییزم به این خوبی:)) تنهایی بارونی پاییز و شب گردیش قشنگه که