پنجشنبه ۱۱ آذر ۹۵
قسم به اون بدنکه چیدنش روی حصیرمنم شبیه اون عقیله ای که شد اسیربه غیر زیبایینمیبینم تو این مسیر!حسین آقام آقام ...حسین آقام آقام آقام...+د.ن:حالم بده آقا..."منم باید برم..."یه کاری کن خودت نذار تموم بشم..."حسین آقام آقام...حسین آقام آقام...."پ.ن:این حال به برکت اسم خودته ارباب...نذار تموم بشه...نذار تموم بشم....اگه بگذره این حال...کجا پیدا کنم این منبعو؟بسم رب الکلمات...قربت الی الله ام یادته؟؟یتیمیو میبینی؟؟حالم بده آقا...ارباب...حالم خیلی خرابهخودت یه فکری کن به حالمونیادته ضریحتو ک بغل کردم چی گفتم؟؟یادته دم آخر چی گفتم؟؟"گفتم تا وقتی که دعاهامو براورده نکنی نمیام"ارباب...من کربلا مبخام...پ.ن2:عقیله شدنم یادته؟؟رو به خدا گردم گفتم اگه میتونم..."حسین آقام آقام...حسین آقام آقام آقام..."پ.ن3:تموم این بغض نوشتا رو خودت باید درست کنی خدا...یا انیس من لا انیس له....