پنجشنبه ۱۱ آذر ۹۵
قَـلم عفو بکش بر گُـنـهم یا شـافی...که دوای دل من بی نظرت ممکن نیست!صالحه.نپ.ن:«شندیدمت که نظر میکنی به حال ضعیفان...تبم گرفته و دل خوش به انتظار عیادت»
:)) خیلی ممنون جانای من لطف داری حق؟ عی جان
وااای چقدر عشق بود مریم انتخاب شعرت عالیه اون شعری ک دفعه ی پیش گفتی رو هی باخودم میخونم: من نشستم بروی می بخری برگردی ترسم این است مسلمان شده باشی جایی
امون از درد... خدا نکند ک حال و روزت شبیه من باشد خدا نکند که اینقدر بد باشی...
عاره خیلی من روانی این چیزام