يكشنبه ۱۲ دی ۹۵
دست سر زانو گذاشتم و دوباره یا علی گفتم....
و این منم که باز آغار را از سر گرفته ام
دخترک تو اینه محکم وایستاده بود
و شعر میخوند:
"هنوز منیست در اینه..."
میگفت:"من آن من نیستم...."
انداخت پشت گوشش آسمون صاف و تیره ی موهاشو
ولی سرکشی کرد خرمن درو شده و نصف صورتش دوباره ماه گرفتگی شد
به دخترک عینکی تو اینه نگاه کردم
دخرتکی که فقط ابرو های کمونیش شبیه من بود
تو فال قهوه ی چشاش زل زدم:"دلم برات تنگ شده بود مردِ محکم من"
دروغ گفتم!
اونم فهمید...
مزه ی دخترونگی اومده بود زیر دندونم...
دلم براش تنگ نشده بود!
!این مرد توی اینه مرد روزای سختیه که دوسش دارم
ولی دلتنگش نمیشم!
-بده که اینهمه باشی و دلتنگت نشن-
خوب شد که کوتا کردم شاخه های درخت سرمو
موی بلند داشت کار دستم میداد!!
خوش اومدی مرد محکم من به اینه:)
و این منم که باز آغار را از سر گرفته ام
دخترک تو اینه محکم وایستاده بود
و شعر میخوند:
"هنوز منیست در اینه..."
میگفت:"من آن من نیستم...."
انداخت پشت گوشش آسمون صاف و تیره ی موهاشو
ولی سرکشی کرد خرمن درو شده و نصف صورتش دوباره ماه گرفتگی شد
به دخترک عینکی تو اینه نگاه کردم
دخرتکی که فقط ابرو های کمونیش شبیه من بود
تو فال قهوه ی چشاش زل زدم:"دلم برات تنگ شده بود مردِ محکم من"
دروغ گفتم!
اونم فهمید...
مزه ی دخترونگی اومده بود زیر دندونم...
دلم براش تنگ نشده بود!
!این مرد توی اینه مرد روزای سختیه که دوسش دارم
ولی دلتنگش نمیشم!
-بده که اینهمه باشی و دلتنگت نشن-
خوب شد که کوتا کردم شاخه های درخت سرمو
موی بلند داشت کار دستم میداد!!
خوش اومدی مرد محکم من به اینه:)