پنجشنبه ۲۶ اسفند ۹۵
آیا تو هم...
هر صبح دست کسی از درونت را میگیری؛
از رخت خواب بلندش میکنی؟
کسی که هر صبح باید قرص هایش را بدهی...
و هر شب غذایش را...
تو هم نگران کسی از درونت هستی؟
پیرزنی که مباد ناگاه ،قلبش بگیرد و از زندگی بایستد
توهم مثل من پیرزنی درونت داری...
که همسرش سالیان دور مرده ؛
و سالهاست بیوه ی بهار است؟
این درد را میفهمی؟
یانه... فقط من این گونه ام؟
صالحه.ن