دیوانه

آره درسته. اما واغعن از کرامته؟

خیییییلی شعر قوی ای بود. بهت افتخار میکنم شاعر من

خیلی وزن و آهنگش قشنگه ادامه اش بده

سلام
عید شما هم مبارک

خیلی ازتون ممنونم که نظرات زیباتون رو می نویسید . از خوندنشون بی نهایت خوشحال میشم. واقعا همینطوره. بعضی اوقات اینقدر به آینده فکر میکنیم که حال رو از دست میدیم و بعد مجددا افسوس گذشته رو می خوریم و باز هم حال رو از دست میدیم.

شعرتون خیلی زیبا بود . خیلی لذت بردم

عید شما هم با تاخیرتر مبارک
خیلی کریمه ولی منو دوس نداره انگاری
دلم براش تنگه

میدونی سالی، منم تا همین چند سال پیش - گرچه یه جور هشیاری همیشه منو صدا میکرد - به مذهبی بودن خو کرده بودم. مدل آدم مورد پسند خدا رو یه آدم مذهبی متصور بودم. این حرفایی که تو اینجا میگی رو منم تو دفتر مشقم تمرین کرده م. به وفور! و فکر میکنم که پازلی که تو در آینده 10-15 سال بعد خواهی ساخت رو کف دستم میتونم تصور کنم.
اینکه من و تو با هم و با بقیه و بقیه با ما و هر کس با کس دیگه فرق داره، بعله بدیهیه اما اگه هزاران موجود زنده باشن که پرواز کنن و پر داشته باشن و تخم بذارن اگه صدها تفاوت ظاهری و رفتاری هم داشته باشن باز هم همشون زیر چتر یک کلمه - پرنده - توصیف میشن.
گرفتی که چی میگم؟

خب امروز چند سالی هست که این پوسته رو شکسته م و سرمو از این تخم بیرون اوردم. افسار پاره کردم! عقلمو با اندیشیدن آبیاری کردم نه با پیروی و فرمانبرداری و تقلید. بگذریم...
حالا:
نظرم؟ کدوم نظرم؟ اون نظری که با تو و این تیپ سر همدردی داره؟ خب مسلمه جوابش با حرف تو متفاوت نیست.
یا اون نظری که با تو و این طیف سر گفتمان و کنکاش داره؟ این یکی حرف برای گفتن داره. ظاهرا که تو یه جمله ویه کامنت نمیتونم بگنجونمش.
ما از وقتی هبوط کردیم آرامش رو آرزو کرده ایم! اما گاهی اوقات به غلط احساس آرامش میکنیم! از نظر من ارامش فقط تو آرزو تعریف میشه. هر وقت خودتو بی نیاز از پاپوش پیدا کردی، اگه مستحقش باشی، آرامش رو میتونی پیداش کنی.
نظرم رو گرفتی دیگه؟ اساس حرفتو قبول ندارم (تیز گفتم اره؟ به دل نگیر).
^_^

قشنگ یود

عیدت با تاخیر بسیار، خیلی مبارک :)

:))
چ عکسی!