دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

أینَ منتقم؟



اضطرار
فرهنگ فارسی عمید:
درمانده شدن.بیچارگی.درماندگی


مُضطَرَّ
فرهنگ واژگان قران:
دچار اضطرار شده - آن کس که مضرات و سختی ها بر او اثر کرده
(اسم مفعول باب افتعال از ضرر-یکی از معنی باب افتعال مطاوعه با اثر پذیری است-)


مسلمانان میانمار:
مضطران در نبودنش-
آنان که سختی ها در جان و تنشان اثر کرده(جسمِ سوخته از باب اشتعال)



صاد.ن
۰ موافق ۰ مخالف
سلام صالحه خانوم.خوبید؟
ممنون که سر زدید.
خدا کنه زود تر آقا ظهور کنن

سلام عزیزم:) وظیفه بود:) ان شاالله...ان شاالله

بازم سلام

و علکیم السلام:)

اها یعنی الان تو دلت میخاد خودت یا لیلا یکیتون جفت پا بیاد تو جفت چشام؟
درست فهمیدم؟

نه نمیخام! ولی گفتی لیلا نوبت توئه یاد اون افتادم. اگه لیلا بخاد من بهش حق میدم

ما صدای گریه مان به آسمان رسیده است
از خدا چرا صدا نمیرسد....
چ ارتباط خوبی دادی بهشون

صالی این میثم فک کنم طراح سوالای کنکوره
ی جوری سوال میکنه ادم اول هنگ میکنه سوال رو میبینه بعد هنگ میکنه چی جواب بده بعد هنگ میکنه چجوری جواب بده

من میگم استاد به زبان خاصی صوبت میکنه دخترم مشخصه که خیلی تو فاز کنکوری عا ماشاالله

سلام عزیزم
اتفاقا مشهد دسته شادی داره :
# اطلاعیه
#دسته _شادی_غدیر
#مشهد؛ از میدان شهدا، به سمت حرم مطهر امام رضا (ع)
روز عید غدیر شنبه 18 شهریور 96 ساعت 17
(اگه رفتین منم دعا کنی ها تو شهر ما که نبود)

تو این کانال اطلاعیه دسته های شادی گذاشته شده:
wahid_not_alone@

سلام عاخی... ممنون به من باشه میرم اما به من نیس خو:دی نیشابور ساعت8امشب تو پارک جم میشدن

بهله بهله
استاااااااد بفرمودیه


اره خیلیییییی
اصن انقدر من درس میخونم ماشالا خدا حفظم کنه

بدش میاد بهش میگم استاد:دی حس عادمای پلشتو دارم ماشاالله ماشالله خدا حفظت کنه الله اکبر بزنم به تخته!!!

امام زمان «عج» خودشون فرمان دادن که خدارو به حق عمه م قسم بدید که زمان ظهور رو نزدیکتر کنه

و این بزرگتر کوچیکتری رو زیاد قبول ندارم
میدونم منظورتون چیه، اما از نظر ریاضی هیچوقت نمیشه اندازه دوتا بینهایت رو باهم مقایسه کرد

امیدوارم جوابم کامل بوده باشه

یاحق

:)) راضیم ازت

زیادی پرتم !
باید از بابام بپرسم :دی

نفهمیدی؟ خیلی بازتاب داش کع!

لیلا لطفا.
چقدر این نقل قول رو باور داری که امام زمان فرمان داده که خدا رو به حق عمه ش قسم بدیم که ظهور پیش بیفته؟
عصن این قول رو باورش داری یا چون اینو از کسایی شنیدی که بهشون اعتماد داری، پذیرفتیش؟
اگه سر اعتمادت بوده بگو حد اعتمادپذیری اون اشخاص چقدره؟ و اگه باور داری، بگو حد باورت چقدره؟ حد اعتمادپذیری اون اشخاص و یا حد باورت به قدری هست که بگی امام زمانی که اینو نگفته قبول نداری؟
تناقض! ها!

صحبت از ریاضی نیست (گرچه بر سر ریاضی بحث زیاد هست، کاری نداریم فعلن) صحبت از قیاس بود که خب قیاس بواسطه عقل انجام میشه. (به انگشت های دستت نگاه کن، بدون اعمال ریاضیات متوجه میشی که کدوم بزرگتره. این چشم نیست که «بزرگتری» رو می بینه، چشم فقط اندازه رو می تونه ببینه. اما عقل تو بواسطه این داده های اندازه، اعلام میکنه که کی بزرگتره).

تو نمیتونی بگی حقی بزرگتر از حق زینب در دنیای تو قابل گنجاندنه، در حالی که تو خدا رو برای این آرزو، به اون حق بالاتر قسم نمیدی!!!
حالا ادعا کن که حق بالاتر هم سراغ داری تا بفهمیم من که قسم نمیدم و منتظر ظهور نشون نمیدم خودمو، من منتظرترم یا تو که شاید بد نباشه بگیم خساست به خرج میدی تو قسم دادن به حق بالاتر!

بهرحال میدونیم که بالاترین حق، حق الله هستش ولی خب تا وقتی تو جواب بدی، به این دانسته تجاهل می ورزیم.

"تو نمیتونی بگی حقی بزرگتر از حق زینب در دنیای تو قابل گنجاندنه، در حالی که تو خدا رو برای این آرزو، به اون حق بالاتر قسم نمیدی" مغالطس فرزندمپس در نیجه سوالت از ریشه رده

ببخشید جناب میثم من زیاد از این چیزایی که فرمودید سر درنیاوردم، نمیتونم الکی بگم فهمیدم، رشته من فلسفه نیس که بتونم با جابه جا کردن کلمات غالب باشم توی بحث
اما چیزی که هست اینه که من اینو قبول دارم که امام زمان همچین چیزی گفتن، هم بنا به اعتقاداتی که دارم و هم بخاطر اعتماد به کسانیکه نقلش کردن،
حتی اگر امام زمان هم اینو نگفته باشن فکر نکنم قسم دادن خدا به حضرت زینب کار اشتباهی باشه، یه جورایی توسله، گویا شما اصل توسل رو قبول ندارید
درضمن صرف بزرگتر بودن و اندازه هیچوقت نمیشه اهمیت چیزی رو اندازه گیری کرد، ریاضیات بر مبنای عقله اگر اشتباه نکنم
من فقط چیزی رو که فکر میکنم صحیحه نوشتم، و بنظرم عقاید هرکس محترمه
و درضمن خوشحال میشم اگر انقدر لفظ تو رو درمورد کسی که نمیشناسید به کار ببرید
موفق باشید
یاحق

ماشالله یا حقاتو دوس دارم:))

امثال من و تو که بهره ای شناخت نبرده یم، متاسفانه قادر به تعقل و استنتاج مستدلانه هم نیستیم که هیچ، حتی اگه یه چوپان بی سواد پیدا بشه و به طرز ساده ای این بی اندیشگی ما رو بهمون طعنه بزنه - در حالی که طعنه رو درک کرده یم - به هیچ عنوان حاضر پذیرش درستیِ اشاره به نادرستی هامون نمیشیم. چرا که ما اهل تشخیص درست و نادرست نیستیم ما اهل تقلید و پیروی هستیم. من خودمو از تو سوا نکردما!

این حرفای ناقابل منم چیزی بجز یه مشت شیشه خرده هشدار دهنده نبودن و نه از فلسفه و نه از ریاضی و نه از علوم دیگه ای اومدن. بی کس و کارن و بی پشت و پناهن مثه خودم ~_~ فقط پای برهنه شکستی شونو می فهمه.

اون قسمت اهمیت و بزرگتر رو دعوا نمیکنیم اما میگی ریاضی بر مبنای عقله؟ اگه اینجوریه که باید پرسید چی بر مبنای عقل نیست؟

عقیده کسی که تو هند داره الان گاو می پرسته و یا خودشو از خاک سیلک می پنداره هم به نظرت محترمه؟

خب من عادت ندارم به شخص روبروم بگم شما. البته اگه درست فهمیده باشم که منظورت همین باشه که چرا از ضمایر دوم شخص مفرد استفاده میکنم!

موفق بودن من که مشخصه چه غایتی داره! یا اینقدر محو تماشای خدا هستی که اهداف امثال منو ناچیز پنداری میکنی یا اهل خیراندیشی هایی برای دیگران هستی که اعتقادی بهشون نداری که به من هم میگی موفق باشم!

بگذریم، جواب منو ندادی. حاضری اون امامی که این حرف رو نزده رد کنی؟ نه حاضر نیستی چون ایمان نداری که این نقل قول صحت داشته باشه.

ببین این نقصان تو هست (منم همینطور) اما اشکال کار تو نیست این اشکال کار سردمداران تئوری ها و نظریه های ماست.

به قدری که بهت یه خطایی رو نشون بده استدلال کردم باهات، اما اینکه تو درستی وجود این خطا رو درک کنی لازمه که حب و بغض نسبت به من و حرفام نداشته باشی و بی طرفانه و بدون پیش داوری با این حرفا برخورد کنی.
قدیم ترها بیشتر گفتگو میکردم جدیدا بی نتیجگی منو با خودش برده متاسفانه. پس باس ببخشی اگه به اندازه مناسب نمیحرفم.

خسته نباشی:)

گفتم که حتی اگر امام زمان هم چنین چیزی نگفته باشن، بنظرم گفتنش هیچ اشکالی نداره
صحیح میفرمایید بی نتیجه س
پس ترجیحا چیزی نمیگم
روزتون خوش

:))

بعضیا حساسن اینقدری که تلنگر براشون ترجمه میشه به تیپایی.
لیلا اگه از من دلگیر شدی، معذرت میخوام و ازت میخوام منو ببخشی.
ولی حرفامو پس نمیگیرم.
سرت بلند ^_^

اهم اهم دینگ دینگ دینگ لازم است ک من بعنوان کسی ک هر دوی شما عزیز رو میشناسم ب هر دو بوگویم ک چقدر دوتاتون خوب و عزیز و خوشرو هستید:) امیدوارم برا هیچ کدومتون کدورتی پیش نیومده باشه:))

نه چرا دلگیر بشم، اتفاقا ازتون ممنونم
باعث شدید بهش فکر کنم، هرچند فکر ناقص


منم پس نمیگیرم حرفامو، خیالتون راحت


یاحق

بیا اغوشم فرزندم

خیلی غصه
خیلی درد
خیلی غم

اللهم عجل فرجه

:( امین

صالی جانم ببخشید وبتو زدیم داغون کردیم

نه بابا...افتخار دادید

کجاش مغالطس؟ سرکار خانوم شاعره؟

سرکار خانوم شاعره!؟استاد رو تلافی میکنی؟! اصنش خودتی... ببین مثلم شاید مثل درستی نی اما فک کن... بت بگم چون با تاکسی رفتی پس ماشین و اتوبوس بقیه وسایل نقلیه رو قبول نداری!!خو این حرف درس نی!

آها اره این حرف تو، حرف درستی نیست گلم.
چون آرزوی من ظهوره (البته اگه این واقعیت داشته باشه) اونوقت از کسی که میتونه خواهش میکنم که آرزومو برآورده کنه. در این حال، هر چقدر این آرزو ارزش بالاتری برای من داشته باشه، حاضرم بهای بیشتر براش پرداخت کنم.
این دیگه یه دودوتا-چهارتای خیلی ساده س. نمیدونم چرا بهش ور میرید!

استفاده از چنین قسم هایی گاهی اوقات ریشه در بی رنگ شدن قسم های بزرگ تری داره که دیگه نقل و نبات ملت شده و آدم ناخودآگاه کشش پیدا میکنه به سمت یه چیزی که لق لقه زبان نباشه (قضاوت در مورد لیلا نمیکنما).
حالا سرکار شاعره میفرمایی که من غلط غولوط میام، گرچه آسونتره بگم باشه هر تو بگی اما خیر کور خوندی شاعرک =))

یاد کروبی دربدر افتادم که به مسخره ترین حالت ممکن میگفت دیگه ننه جون منم میدونه ماست چند برابر شده هی تو میگی تورم 12 درصده خخخ (کاری به روش محاسبه تورم نداریما).
یکی کیبورد رو از زیر دست من بکشه بیرون =)))

ببین من بشخصه قبول دارم کلیت حرفتو... اما جزیشو نع!"ک میگی حق بالاتر قبول نداره" بنظرم این قسم دادن بستگی ب حال دل خودت داره... خدا یسری دردونه داره...ک هرحالا هر کی نسبت ب اون ارادتی ک داره یا اون حس خوبی ک با اون دردونه داره...! این ی چیز دلی و احساسیه بنظرم:)) حالا ک کیبورد زیر دستته دهنت بازه اشنازدایی بگو (حیف لبتاب در دسترسم نی وگرنه تجدید خاطره میکردیم با کمنتای بلند و بالای دو ساعته ...)

شاعره جونم بیخیال شو. این صفحه صاف سفید بدیهی رو که نمیپذیری من چی میتونم بگم؟ چطور میتونم مرکز اندیشه تو رو به طرز بی طرفانه و عاری از تعصب راه بندازم در حالی که مست و ملنگ فست فودهای فکری آخوندیسمه؟
بارها بهتون گفتم اینها فقط در و دکون و ویترین کار عاغایونه و به محض اینکه دیدن مشتری نداره محصولاتشونو عوض میکنن. هی جلوی موسیقی رو گرفتن چون فکر میکردن اگه موسیقی آزاد بشه مشتریاشونو از دست میدن یه موقعی دیدن نخیر عصن موسیقی رو هم بذارن تو ویترین بهتره. و حالا ببین که موسیقی کلاسیک که آکادمیکه و علمیه اجازه اجرا بهش نمیدن خخخ ولی پاپ اجازه داره چرا که جزو محصولات ویترینشونه.
این مباحث مذهبی رو هم والله قسم طوری پیش میبرن که مشتری داشته باشه اگه روزی نداشته باشه تغییرش میدن. امام زمون رو میگن مال ماست! ای خداااااا! این چه امام زمونیه که جانشین خداست ولی مملکتش فقط ایرانه خخخ بعد امثال من و تو و لیلای ساده دل رو به گناه بی فکری و بی اندیشگی آلوده میکنن و این درِ انحراف به سمت پذیرش فست فود فکری رو باز میکنه و میشه حاصلش اینکه: خدا رو قسم بدیم به فرج امام زمان درحالی که خودمون رو آخوند تشویق میکنه که خواسته هامونو از امام زمان بخواهیم!!!!!!!!!
شاعره عزیزم، این رو میگن غلط غولوط!
آخه چرا چرا چرا اینقدر دل به یه طیف دادید که هر چقدر هم میثم چوپون دلاک تعویض روغنی براتون استدلال میاره بازم حاضر به روشن کردن موتور تفکر و انتقاد نیستید! چرا؟
من و تویی که هیچی از واقعیت قیام حسین درک نکردیم چی بگیم از ارادت به حق زینب!!؟
به من و تو یاد دادن بعد از اسم حسین حرف ع بذاریم به نشانه علیه السلام و بعد از نام زینب حرف س رو بذاریم به نشانه سلام الله علیها! این هم آیا خانم شاعره سرکار، آیا این هم احساسی و دلی و ارادتی است آیا؟ مگه حسین امام نیست؟ مگه آخوند نمیگه امامت از اصول دینه و عصن بعد از ولایت الله، ولایت امام رو داریم پس چی شد! چرا امام سلام منو/تورو/اونو بهش میدیم و سلام الله رو به زینب؟
نمیخوام به دکمه گیر بدم که بگم پیرهن رو زیر سوال ببرم. فقط خواستم نمونه بیارم از غلط غولوط.

خوب این واقعا بی فایدس چون من و تو از ریشه قبول نداریم:| اخوندیسمی ک بنظر تو بده به نظر من بد نیست!!(ک صد البته اخوندی ک تو ذهن منه با اخوند ذهن تو فرق داره-و من الان دیگه اصلا خرده نمیگیرم ک چرا همچین نظری نسبت به اخوند داری فقط میگم همه رو با یه چوب نباید زد) من واقعا هیچ حرفی ندارم که در جواب این "غلط و غلوطا" بدم... چون نه اگاهیشو دارم نه شخصی هستم که این حرفو زده(چه بسا دلیلی داشته باشه؟!) اما اینو میدونم توسل چیزی نیست ک ساخته ی اخوند(که قبولش نداری)باشه! و این نظر شخصی منه ک از بزرگواری "دردونه های خدا" چیزی کم نمیشه که من درکشون کنم یا نه؟؟(این حرفم معنی اینو نداره که من درکِ من سودی نداره!ینی اینکه اگه درکِ من پایینه و نمیتونم عظمتشونو درک کنم کم نمیشه از اون بزرگی) حقارتِ من اینو میفهمه که همچین شخصی ابرو داره پیش خدا ... و من اینو دلیل کافی میدونم برای واسطه ی خواستم قرار دادن پیش خدا (زبان فارسی سکته زد با این جملم)

کامنت دونی سرکار اجازه نداد متن نظر قبلی رو کامل بفرستم و یه بخشیش رو حذفیدم. این نشون میده که نباس زیاد وراجید D:
تو هم برو سراغ مفاتیح بلکه به پیشبرد اهداف اخوند مفتاحی شد مفتاحانه. منم برم یه آرشه بکشم رو ویولن کپی استرادیواریوس خفنم ^_^

خخ من عذر خواهی میکنم از طرف کامنتدونی باچه!! التماس دعا برادر

سالکم، من که بارها بهت گفته م که آخوندیزم ایراد داره نه اینکه یه اخوند خوبه و یکی بد! ایراد داره کما اینکه خود شخص سید علی هم اینو بارها به کرات گفته و تاکید کرده و حرفش به دوران قبل از انقلاب بر میگرده.

خدای به اون نازنینی، کجای قرآن گفته که اگه از من چیزی میخواید واسطه قرار بدید؟ یا گفته که اگه واسطه قرار بدید - کسی که مثلا شماها میگید آبرو داره! - من بیشتر توجه میکنم؟
چرا حرف آخوند رو قبول میکنی اما حرف قرآن رو قبول نمیکنی؟

این چه قلبی هستش که شماها دارید! قلبی در اختیار آخوند (اخوند خوب خخخ).

وقتی میگه من از شاهرگ شما به شما نزدیکترم یعنی چی؟ یعنی واسطه بیار؟
یه کم هم عزت خدا رو در نظر بگیریم بابا!!!
لعنت بر خدایی که آخوند به تو یاد داده، خدایی که ضعف و اضطرار تو رو درک نمیکنه که جواب خواسته و آرزوی تو رو بده درحالی که مخلوقاتش (همین افراد آبرومند شماها) این درک رو دارن و میتونن هم آرزو و اظطرار تو رو درک کنن و هم خدا رو راضی به ارائه و عرضه و ارضای خواسته تو!!! لعنت بر چنین خدایی.

قدرت درک تو پایین نیست، این کم پنداری و آندراستیمیت کردن آخوندیزم رو بذار کنار! تو از همون نوع موجودی هستی که هیچ مخلوقی توان مقابله با عقل و درک تو رو نداشت! خودتو خوار نپندار.

بگذریم، جواب آشنازدایی رو برات تو یه پست بلندبالا نوشتم تقدیم به تو دوست گلم ^_^

:| قَالُواْ یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَکْبِرُونَ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَمَثْوَاکُمْ تَکَادُ السَّمَاوَاتُ یَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ وَالْمَلَائِکَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِی الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ همون بگذریم... او مرسی:))میعام موخونم

خب من زورت چیه از این ایه ها !_؟ متوچه نشدم!

همشون یه چیز مشترک دارن و اون اینه ک اشاره مستقیم/غیرمسقیم داره به توسل از پیشواشون خواستن ک براشون طلب استغفار کنه.

اوه مای گاد !_!
خب در واقع باید گفت که این آیات رو در جواب سوال من آوردی که پرسیدم خدا کجا گفته که بجای اینکه از من بخواید از واسطه بخواید.
حالا اگه من ازت خواهش کنم که با استفاده از این آیات (همش یا هر کدومش که تو انتخاب میکنی) استدلال کنی که جواب سوال منو دادی، ممکنه زحمت این کار رو بکشی؟ (نتیجه ش اینه که یا من از اشتباه در میام یا تو)

نه خیر در جواب اون سوال نبود! چیزی ک من میدونم اینکه از غیر خدا بخوای درست نیست حتی اگه اون "غیر خدا" دردونه و ابرو دار و واسطه هر چی باشه! و توسل کردن رو خواستن از غیر خدا نمیدونم همون واسطه قرار دادن میدونم...نه بیشتر نه کمتر همین! تو سوره یوسف برادرای یوسف به پدرشون میگن:ای پدر برای گناهانمون از خدا طلب بخشش کن که ما گناهکار بودیم! ینی خدا از رگ گردن به برادرای یوسف نزدیک تر نبود؟پشیمونیشون درک نکرد؟ اینکه پسرا رفتن از پیشواشون خواستن که طلب استغفار کنه براشون دلیل بر این نیست کع!هست؟ چون خدا تو سوره منافقین میگه:«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُول.....چون بدیشان گفته شود بیایید تا پیامبر خدا براى شما آمرزش بخواهد سرهاى خود را بر مى‏گردانند و آنان را مى‏بینى که تکبرکنان روى برمى‏تابند!» من از این نتیجه میگیرم که واسطه قرار دادن کسی پیش خدا بقول تو"نادیده گرفتن عزت خدا"نیست دلیل اینکه خدا حالِ منو درک میکنه نیست!وگرنه خدا کسایی رو ک راضی نمیشدن به "امرزش خواستن پیامبر برای اونا" متکبر نمیدونست و مذمتشون نمیکرد! تازه خدا خودش به پیامبرش میگه برای مومنا طلب استغفار کن«... وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِـ...» من از اینا نتیجه میگیرم که توسل کردن چیز بدی نیست!

مطمئنا نمیدونی که کجای کار تو ایراد داره خاهر. میخواستم استدلال کنی تا بتونم این ایراد رو بهت بهتر و راحت تر نشون بدم. چون فکر میکردم توضیح بدم که منطق چطوریه و بعد استدلال منطقی چطوریه و بعدش استنتاج! اثرش کمتر از اینه که خودت به روش خودت (که میدونم و مشخصه که عاغایونیه) این فرآیند رو انجام بدی ^_^
استدلال بر پایه یک اصل انجام میشه که این اصل چون خیلی ساده به نظر میرسه ما اغلب این اصل رو مفتی مفتی ازش عبور میکنیم نه بخاطر اینکه در نظر نگیریمش! بلکه بخاطر اینکه فکر میکنیم که به درستی در نظر گرفتیمش.
این اصل ساده میگه، اگر قضیه x درست باشد آنگاه نتیجه آن نیز درست است.

در مورد سرکار داریم: اگر قضیه x شما درست باشد آنگاه توسل هم درست است.

تو فقط کافیه صحت قضیه x خودتو نشون بدی. اما چه اتفاقی افتاد؟ تو برای اینکار، آیاتی از قرآن رو آوردی که نشون بدی چی؟؟؟ این «چی» مهمه. و بدیهیه که صحت نتیجه ت تنها و تنها در صورت صحت «چی» قابل نتیجه گیریه. متوجه شدی؟

حالا اگه زحمتی نیست، یه بار شفاف و صریح بگو که «چی» رو میخوای با آیات قرآن نشون بدی. بعدش لطفا صحت «چی» رو هم نشون بده.

من میتونم خودم این گفتار رو تموم کنما! و نشون بدم که این «چی» که داری میسازی صحیح نیست. دلیل اصلیش هم اینه که عصن این «چی» برای خودت روشن نیست! مبهمه. هر از گاهی هم احساس میکنم که علی رغم اینکه نشون میدی با این قبیل صحبت ها مخالف نیستی و حتی استقبال میکنی، اما، خیر در باطن نه تنها میلی به بحث نداری بلکه ترجیح میدی که نباشن یا ظاهرا اینجا نباشن!

این نکته اساسی رو اضافه کنم که آیات قرآن که آوردی میتونن شاهد یا پشتیبان قضیه سازی x تو باشن.

شیخ ابوالمیثم...یاد این افتادم: "شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی هرلحظه به دام دگری پا بستی گفتا شیخا هرانچه گویی هستم آیا توچنان که مینمایی هستی؟" خو ببین واقعا انتظار نداشته باش من مث منطق دان یا چمیدونم اون عاغایون که میگی یا مث هرچی... استدلال کنم من به زوووور یه تصویر کلی از منطق و استدلال دارم! من فقد اونچیزی که تو ذهنم گذشته رو برات میگم: گفتی:"چون به حضرت زینب قسم خوردی نمیتونی بگی حق بزرگتری هست" من گفتم این حرف غلطه ! اینکه قسم بدی خدا رو بحق کسی یه چیز دلیه! بعد دوباره گفتی"خداکجای قرآن گفته که اگه از من چیزی میخواید واسطه قرار بدید"(ینی از ریشه رد کردی حرف منو) که من در جواب این سوالت( که به طور کلی تر میشه توسل کردن) یه سری ایه اوردم که توسل رو تصدیق میکنه.(که بعد طرح سوال رو عوض کردی و پرسیدی"خدا کجا گفته که بجای اینکه از من بخواید از واسطه بخواید." که البته من توضیح دادم که توسل خواستن از غیر خدا نیست) اینا رو گفتم که بگم "چی" که من قراره بهش برسم اینه: "خدا کجا گفته واسطه قرار بدید/توسل کنید" با توجه به اون ایه ها وقتی خدا به پیامبر دستور میده برای امرزش گناهاشون دعا کنه(19محمد)...میگه اگه میومدید از پیامبر میخواستید خدا قبول میکرد(64نسا)( و چیزایی که تو جواب قبلا گفتم..که گفتنش طولانی کردنه حرفه )ینی اینکه توسل کردن چیز بدی نیست! ببین این مسئله واقعا برای من بدیهه ینی من خودم قانع شدم:دی هزار بار نوشتم و پاک کردم ولی فک کنم هنوزم نتونستم اون اتفاقاتی که تو سرم گذشته رو برات گفته باشم:| این بحثا برام از این جهت جذابه ک باعث میشه درباره چیزایی که قبلا شاید بهش انقدر دقیق فکر نکرده بودم فک کنم و بقول خودت یه اشنازدایی عمدی(هرچند ناقص)شکل بگیره اما وقتی به نتیجه نمیرسه یا نمیتونم اون چیزی که میخام و بگم بیشتر سردرگم میشم و اعصابم بهم میریزه! حالا شیخ! یه جوری روشن کن منو که منور شم

به نظر میاد حس برد و باخت پیدا کردی! اشتباه میکنم؟
هر چقدر خودمقبولی ادم کمتر باشه، حساسیت بیشتری به داده ها داره. بعضیا با شنیدن یا دیدن صداها و اشکال متنبه میشن و از این داده ها چیزایی رو درک میکنن. بعضیا حساسیتشون کمتره و خود به خودی درکی ندارن. وقتی باهاشون حرف بزنی حرفتو گوش میکنن و از این طریق درک میکنن. بعضیا اینطوری هم نیستن حساسیتشون کمتره بجای اینکه حرفتو بهشون به صورت گفتار منتقل کنی باید توی یه نامه براشون بنویسی تا بخونن. بعضیا اینطوری هم نیستن باید ذهنشونو منتقل کنن با گفتار تا متوجه بشن که ای بابا این طرف عصن چی میگفت من چی میگفتم. بعضیای دیگه هستن حساسیتشون کمتره بازهم، اینها باید تمام دانسته های پرت و پلاشونو ازشون بخوای جمع ببندند و حرفی که میخوان بزنن رو به صورت یه متن ساده در بیارن تا متوجه بشن که طرف مقابل چی میگه! (طرف مقابل)!!!
من میتونم این بحث رو تموم کنم اما نمیتونم روشنت کنم.

خودمقبولی (نه خود شخص، بلکه ایده ها و عقیده ها و در یک کلام باورهاش) حساسیت آدم رو نسبت به داده های پراکنده تو فضا ضعیف میکنه. بنابراین دریافت داده صورت نمیگیره. در حالی که اساسا ارزش آدمیت در قابلیت عقل گرایی اونه. اما - قبلن هم حرفیدیم - عقل چطور میتونه بدون داده عمل کنه!!!
اولین چیزی که ما ادم ها باید یاد بگیریم شکه. اما تو ممالک مذهبی بویژه اسلامی و بویژه جمهوری ما، اولین چیزی که طلب میکنن ایمانه!!!!!!!!! برای اینکه از پس این مطالبه بر بیایم خخخ میان و اول یه عالمه حرف به خورد استخون های روحمون میدن. این ریشه باطل و پوچ و بی ارزش بدترین خصلت بشری رو شکل میده یعنی ریشه خودمقبولی رو.

حالا من چطوری میتونم از این خودمقبولی سرکار عبور کنم - در حالتی که سرکار بر سر خودمقبولی خود استقامت می ورزی - و کمی داده عجیب و تازه به خورد دانشگاهت بدم؟ میتونم؟ شدنیه؟
راهش اینه که سرکار سالی بار دیگه و بدون سماجت ورزی در قبولاندن توسل (بی طرف باش گر طالب درستی هستی) به سراغ کامنت قبلی و خواهش بنده حقیر رفته و بار دیگه زحمت پاسخ به قضیه سازی رو بکشی. خواهش میکنم.

حس برد و باخت ندارم اما نتیجه این بحث برام مهمه! چون برام مهمه ک اشتباه میکنم یا نه؟! من قبل از اینکه بخوام شنا رو قانع کنم باید خودم قانع بشم…! ینی موقع نوشتن جواب عملا خودمو قانع میکنم…نه کس دیگع رو ...چطور میتونم وقتی بارها این مسیری ک گفتی رو طی کردم و بیشتر مطمین شدم ب خود مقبولی استقامت نورزم؟ ولی بازم سعیم رو میکنم:) حالا... ازکجا معلوم این توسل کردن چرت نباشه؟ اصن توسل چیع؟چرا توسل ؟ و کی گفده؟ توسل شریک قرار دادن برا خدا نیس...بلکه واسطه قرار دادنه, من بعنوان فرد گناهکار کسی ک معصومه و خدا ازش به نیکی یاد کرده رو واسطه بخشیده شدن گناهم یا برطرف کردن خواستم قرار میدم حالا اصن این کار درسته!از کجا معلوم؟ اولا من میدونم ک قران کتاب حق نه صرفا بیهوده گویی و خدا چیزی رو بی دلیل نگفته! و خدا تو قران به توسل اشاره کرده در صورت قبول داشتن نظریه ی اول(حق بودن گفته های قران و از جانب خدا بودنش) و قبول اینکه این ایات اشاره به توسل داره توسل تایید میشه لبتاب در دسترسم نی و سختمه واقعا تایپ..غلط املایی داشتم ببخشید سعی مردم بتونم اون کاری ک خواستی رو بکنم امیدوارم موفق بوده باشم


ای شیخ بی ادب ای استادوای بانوی شاعره ازصمیم قلب امیدوارم به نتیجه برسید..

منم در نهایت نا امیدی امیدوارم

چون مهمه برام اول میگمش: ممنون که دوباره به خواهش من جواب دادی.

دقیقا اونجایی که من میخوام خودت دست بذاری روش و بازش کنی رو ازش عبور میکنی.
حوصله میخواد و اشتیاق که فرصت خوب و درستی برای این کار به دستت بده.
پس سر فرصت روش فکر کن - اگه میل داشتی البته - و عجله هم نکن =) آسوده باش.
انگار یه آشنازدایی با توسل بکنی قشنگ بشه ^_^ سعی میکنم یکمی حرفای به درد بخورتری بزنم این دفه شاید کمکت کنه. قبل از اینکه توسل رو بشناسیم، یه کاری رو انجام میدن و ما رو به تقلید از اون کار وا میدارن و بعد بهمون گفته میشه که: «این کار، توسل بود. توسل خوب است. توسل در قرآن هم است. اینها آیاتش است.» و ما که فاعل کار هستیم و خب متاسفانه متنبه قسمت نادرست کار هم نشده ایم براحتی این گفته ها رو به خاطر می سپاریم. (این از نقاط آسیب پذیری آدمهاست و عمق آسیب ها متناسب با دانش شخص رابطه مستقیم داره). فک کنم ضرورت بازبینی اساسی بعضی چیزا مثه توسل رو درک کرده باشی.

خود توسل یعنی وسیله جستن. وسیله برای هر چیزی یا منظوری یا هدفی. اینجا، تو رفتی سراغ علت و سعی کردی با علت این وسیله جستن رو استدلال کنی. میگی چون من گناهکارم یا چون من پایین تر از بعضیا هستم بنابراین، بعضیا رو وسیله میکنم. وسیله برای چی؟ (حواست به سوا بودن علت از هدف باشه).

اگه یه مثال ساده تونستم طرح کنم برات میذارم که با روش استدلال کردن و قضیه ساختن بهتر آشنا بشی. نظم دانش به نظر من والاترین دستاورد یه آدمه. دانسته های پراکنده و درهم برهم بی ارزشند. میوه و ریشه هیچ درختی درهم تنیده نخواهد شد! این منطق خداست.

چون مهم بود؛ سعیم رو کردم. اهووم خو من واقعا دستتو میبوسم ک گفتی سر فرصت الان ذهنم اشفته اس اشکال نداره ک موقع مناسب تری جواب بدم؟! میدونی ممنونم ازت که؟! نه؟!

^_^

:) __ اول از همه یه عذر خواهی به خاطر تاخیر...این چن وخ همه چی قروقاطی بود دوم خعلی به صوبتت فک کردم میدونی این خیلی وحشتناکه که یه کاری رو انجام بدی بعد از یه مدت خیلی زیاد یکی بهت بگه اصلا تو چرا انجام میدی؟ینی کلا از ریشه زیر سوال ببرت و تو مات بمونی؟! خیلی رقت انگیزه!!-البته شاید چون مدتها قبل این مسئله حل شده بوده دیگه سراغش نرفتم!- حالا هدف چیه واقعا؟ راستش هدف رسیدن به خواسته اس..!!و در اون لحظه من میخوام به خواستم برسم... دو تا چیز هست که میخوام اینجا بگم 1.این کاریه که خدا به ادم یاد داد که وقتی از کارش پشیمون شد و از خدا بخشش خواست اینکارو بکنه(سوره بقره) 2.اگه بخوام از دیدگاه قران و خیلی بالاتر از رسیدن به خواستم نگاه کنم به این مسئله میتونم بگم این راهیه که خدا برا رستگاری روبروی انسان گذاش(سوره مائده) بعد حالا در حاشیه ی همه ی اینا... به یه چیز خیلی جالبی هم برخوردم خیلی از جاها تو قران یه سری افراد اشاره کرده و گفته اینا هیچ شفیعی پیش خدا ندارن!(البته این خیلی تو حاشیه متن قرار میگیره ولی وقتی بهوشون برخورد کردم یاد این قضیه افتادم)

«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان