چهارشنبه ۱۶ خرداد ۹۷
یه بدلکارم
ک مدت ها قبل از یه برج بلند پریده
اما نیمه ی راه طنابش گیر کرده،
معلق بین زمین اسمون بودن سخته
و سخت تر از اون ول شدن ناگهانی طنابه :
اینکه هی طنابت شل شه و سر بخوری
و باز هی گیر کنه.
کسی ک میمیره،فقط یبار مُرده
اما اینطوری معلق بودن ، هزار بار جون دادنه....
اولش جالبه،اما ن...
هرچی میگذره میفهمی داشتی خودتو گول میزدی،
این عذابه ن هیجان...
+دردم نهفته به ز طبیبان مدعی:))