در ادامه همچنین کلیک بفورمایید
۱.دارم برا مامان قضیه بالا رو تعریف میکنم،
که اره بعد مدتها دوستمو پیدا کردم و اینچنین شد
اینجوری میشه😨کهه خووو کی ب مامانش میگه عیال😒😒
میگم من😁 خو عیال بابامی دیگه😂
-فقط از خونه بیرونم کرده، ناهار بهم نمیده 😁
کاملا منطقی برخورد میکنه😂-
۲.پیش اومده یه روزایی از صب رو دور گند زدن باشین؟
وضعیت دیروز من بود دقیقا😅
از غذا درست کردنم ک نگم،
ماشین لباسشویی ک هنو کارش تموم نشده بود درشو باز کردم
فرش خیس اب شد😶😓
داشتم ظرف میشستم;
ابکش از بالا افتاد خورد به سطل ظرفشویی و گنددد خوورد به اشپزخونه😩😖
بعدم که سه بار نزدیک بود بخورم زمین اونجا😐
ینی خودم یه تنه هم نقش پت و بازی میکردم ،هم مت😅
بعد مامان اومده، واستادم وسط اشپرخونه با گوشه لباسم بازی میکنم
در نهایت مظلومیت با صدای بچگونه میگم
میدونییییی،من یه کاااری کرررردم،ینی من ک نکردم خودش شد
تقصیر من ک نیست😳
با چنان استرسی ب خونه نگاه کرد ک مردم از خنده😂
خلاصه بهش گفتم یذره فرشش خیس شده و متواری شدم از محل😁
ینی اخرش یجوری شده بود ک شب از اتاقم اومدم بیرون برم اب بخورم با استرس بهم گف چیشده؟چی میخوای؟؟؟😂
هشتک کدبانوی کی بودم من😂
هشتک چگونه دم عید خود را از خانه تکانی نجات دهیم😁
۳.بهتون گفته بودم اون بخش دیوونه ی وجودمو ک بارون میخوره اوود میکنه؟
یه دو سه شبی هست اینجا هعی رگبار میزنه😍
دیشب یهو هنسفری رو برداشتم رفتم وسط حیاط واستادم
عای بارونی شدم عای بارونی شدم
همینطور ک لرزم گرفته بود
شعر خوندمو برا دوست جان دلبر فرستادم😁
و اینچنین است که سخت مشغول زندگی کردنم 😌😌