دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

دل خوشی ها کم نیست

۱.هیچ چیز کم نمیکنه از لذت اینکه
ساجده بشینه رو پاتختی
مامان روی تختی ک من هلاکم روش
اجیل بخورن و گپ بزنیم:)


۲.دلبرو بغل میکنم و فشار میدیم همو تو آغوش
بدرقه اش میکنم و وقتی رفت امیرعلی دستاشو باز میکنه
خندم میگیره از حسودیش😄
ی روزایی وقتی دست میکشیدم لای موهاش بدش میومد
اما حالا دیگه میدونه سرش که میشینه رو پام 
اختیارشون دست من نیست😃


۳.با ساجده دنبال کمربند برا بابا بودیم،
از مرده میپرسه دارید فلان سایز؟
میگه :اره،
میپرسیم:میشه ببینیم؟
میگه:جنسش عالیه،چرم خیلی خوب...و توضیح میده
اما از جاش تکون نمیخوره،دوباره میگیم :خو میشه ببینیم؟
باز میگه:خیلی مهمه که چرمش طبیعی باشه،سگکش هم ساده..
و همچنان نشسته😞،دوباره میپرسیم و دوباره شروع میکنه:
چون فلانه و بیسانه،رو شکمم نمیوفته و پشمدان نمیشه
باخودم میگم نکنه نمیفهمه میخوایم ببینیم؟گوشاش سنگینه بنده خدا؟
ایندفعه ساجده با خنده میگه:
خوب اگ ممکنه ببینیم؟
که میگه:دیدن نداره دیگه؟😒چیو میخوای ببینی؟😶همینیه که گفتم!
من ک دیگه نمیتونم خودمو نگه دارم پقی میزنم زیر خنده😆
سرمو میذارم رو شونه ساجده میخندم
و هیچ تلاشی نمیتونم جهت دیده نشدن خندم انجام بدم 
چون تمام انرژیم صرف این میشه که بلند بلند نخندم😂
و بالاخره راضی میشه که بیاره😂😂


۴.بعد نماز داشتیم از مسجد بیرون میومدیم ک ساجده گف:
عه علی! 
[من در کمال گیجی میگم کدوم علی؟ پوکر نگام میکنه:چندتا علی داریم مگه؟علی دیگه😒]
از پنجره نگا میکنم بهش ک حواسش ب همه جا هس غیر از ما
گوشی رو میارم بالا  ازش عکس میگیرم و خانومه چپ چپ نگامون میکنه😂
ساجده میگه:داره میگه اینا اومدن مسجد مثلا😅
همینطور با نیش باز زل زدم بهش ک ببینم نگا میکنه یا نه،
که با اخم و غرور نگاهشو از روم رد میکنه، بعد چشمش ب ساجده میخوره و با تعجب میاد سمتمون...
میگه:باخودم گفتم این دختره کیه به من زل زده😂خجالت نمیکشه؟😅


۵.به ملیحه میگم یه مشکلی دارم میتونی کمکم کنی؟
موهام باز شده و نیاز دارم دوباره ببندمشون
میگه نه متاسفم و میره😞دارم با روسریم کلنجار میرم که میبینم
کنار در اتاق واستاده و یکی یکی پسرا رو داره بیرون میکنه😁
از ذوق رو پنجه بلند میشم بغلش میکنم😁
ینی عاشق ابهتش شدم😃😂


۶.دارم نقاشی میکشم،بنده خدا میگه:
ینی به بچه ها هم قراره اینجوری درس یاد بدی و غش غش میخنده
جوابی نمیدم،عمه میگه:صالحه شنیدی فلانی چی گف؟
میگم آره ولی هر حرفی جواب نداره که😌

۷.دارن برنامه سینما میذارن
مهدی میگه پس صالحه مهمون تو دیگه؟
میگم تو یه کافی شاپ ب من بدهکاریا☝الان چی میگی؟
میگه من ساجده رو بردم تو از ساجده بگیر!!
رو به ساجده میگم چرا داره خواهرا رو میریزه تو پسر عمه ها؟چه ربطی؟👀
حالا تو فعلا بلیط سینما رو بگیر،من بعدا باهات حساب میکنم
میگه رمز دومتو بده اینترنتی میگیرم
میگم رمز دومم خرابه😁
میخنده ک اشکال نداره همون رمز اصلیتو بده😁
چشامو گرد میکنم اینکه رمز گوشیمو ب همه میگم
دلیل نمیشه رمز کارتمم بگمااا؟!!
با خوشحالی رمز گوشیمو میگه،گوشیمو نشون میدم میگم
این نشانه صداقتمه،اما تباه نیستم رمز کارت بدم !!😅😏

- بعد ته ته برنامه ریزیمون اینه ک نه کافی شاپو میتونم بگیرم ازش
نه کلبه وحشتو میریم،نه شهربازی رو،نه حتا سینما
فامیل انقد اهل عمل،خسته میشه -
۲ موافق ۰ مخالف
دیوانه بهترین کلمه ایست که دروصفه اینست....

ولی دیوانه نبودم ک 

البته ازون دیوانه قشنگا...

میدووووونممم😂


من که هر دفعه دوستامو بردم سینما سنگ رو یخ شدم :( واسه همین یا تنهایی میرم یا اینکه اصلا تعارفشون نمیکنم 😓 کمدی می‌بری یه وضعه، اجتماعی می‌بری یه وضعه...

رنگاوارنگه متن 😁

قرار بود عیدی واریز کنید شما؟!😕

با دوست ک اشکال نداره،سینما یطوریه ک با خانواده نباید بری😅😓


عیدی؟😮کدوم عیدی؟😓
صحبت از واریز "شعر "بود،ـ ک قرار شد شما اول واریز کنید ما یاد بگیریم😁،ـ😅

همچی میگه «دلبر» آدم میره تو رومئو و ژولیت و از ته برباد رفته میاد بیرون ایششش :|

فروشندهه احتمالا به توانایی درک شما در مورد کیفیت کمربند بواسطه ابزار بینایی کمترین اعتقادی نداشته :))

هی میگه نماز. عاغا باشه فمیدیم بچه مذهبی هستی ای بالا =| به خواستگارا میگیم از یکی از پنجه هاش مذهب تراوش میکنه :)))

مو مگه وا میشه! وا! کچله؟ کلاه گیسه؟!

پس من چرا اصفهانی بازی در نیوردم یهو گفتم هتل اومممم!؟

😂😂😂دلبر است وسلام!


حقیقتا زیبایی هم میتونه مدنظر باشه😄

مطمئن باشم فهمیدی؟
یا بیشتر تاکید کنم؟
یه جور از ته دلی بهشون بگو که دیگه عروس شم😂
-حالا خوبه مجموعا دوبار گفتماا-

😂کلاه گیس؟چرا انقدر سخت میگیری خوـ
میتونه محتمل تر باشه ک موهامو با گیره جمع کرده بودم و باز شده😂
اتفاقا پسرا چپ چپ نگا میکردن ب ملیحه میگم 
یه مشت موی سرکش ندارن رو کلشون که،چمیدونن چ بدبدختی داریم ما😞

هوای اصفهوون رو ما بیشتر تاثیر گذاشته مث ک😂
خیلی مستعدش بودیم😄😃

/:
عجب یارو خسته بوده 
رمز دوم کارتتون چیه ؟
شماره ی cvv2 
تاریخ انقضای کارت
شماره ی کارت
خیلی کنجکاوم بدونم 
یه کنجکاوی ساده است 
:))

رمز دوم کارتمو قبول نمیکنه😁😁
کجکاویای سادتون منو کشت😂
اطلاعات دیگ ای نمیخوایین؟؟
تعارف نکنید یوخ؟؟

دلت نمیخواست یه مذهبی میداشتی که لازم نبود این موی سرکش رو به بند بکشی و رام کنی؟

من خیلی فک کردم ب این،

یسری چیزا ب تنهایی قابل سنجش نیستن،
مثلا هیچ کس از پولداری بدش نمیاد،اما کمتر کسیه ک از تفریح و خوشیش بزنه ک پولدار بشه
چرا من دوس داشتم راحتیی ک الان تو ی سری موارد دارمو داشته باشم بدون این دردسراش..-ینی هم پولدار باشم هم از خوشیم نزنم-
(درسته ک مثالای من مث مثالای تو قشنگ نیس،
اما منظورمو میرسونه؟)
نکته بعدی اینکه من ب طور کلی پوشش رو ی مسئله ای نمیدونم ک صرفا مربوط ب مذهب باشه،بیشتر ی مسئله ی اجتماعی میدونم حتا
و قشنگتر اینه ک بگم(در کنار اون نکته ای ک بالا گفتم)
من دوس داشتم جامعه ای داشته باشم ک لازم نباشه موهای سرکشمو رام کنم.

زرده رو چشام دراومد تا خوندم :دی
برادر کوچکتر کمی لوس نعمت خداوند است ^-^

اوف بر این فروشنده خسته ها باد ! اوف :دی
عاشق انرژیتم ک صرف کنترل صدا میشه


اطرافیان منم همشون عملین :/ 
(اشاره ب فامیل اهل عملت)

😂ببخشید

امیرعلی واقعا موهبت خدا بود و هست😍

فروشنده هه یجور عجیبی بود اصا😂ـ
خنده ی منو دیدع بود شوخی میکرد هی
منم نمیتونستم جلو خندمو بگیرم😂😅
😂😂😂واقعا سخته کنترل صدا


مث ما عمیلن؟😁

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان