دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

منبع انرژی

به فاصله یک اتاق

+اونروز ک سوپ درست کرده بودم،
ب امیرعلی میگفتم من نرفتم دانشگاه موندم برا تو سوپ درست کنم بخوری زود خوب شی،بعد تو نمیخوری؟؟چرا انقدر نسبت ب من بی توجهی میکنی؟
-از اخرشم دو قاشق خورد بح بح و چه چه راه انداخت ولی راضی نشدم-
بعد اونشب یه شکلات اورده میده بهم
میگه بیا اینو برا تو گرفتم،حالا هی بگو نسبت ب من بی توجهی میکنی😂


++از لذت بخش ترین قسمتای زندگی وقتاییه ک با ساجده میگذره
یه رفیق که عضو خانوادته جذابه واقعا
هم میتونم براش از کارای سرخودم تعریف کنم
-آنها ک هیچ کس نمیداند😁😁 -
هم میشه باهاش حرف فلسفی بزنم،
هم از کتابا بگم هم منظره های قشنگ،هم چشم چرونیام:)
باهم میریم دانشگاه ، و همینطور ک معطلیم از خل بازیام تعریف میکنم
باهم تحلیلای جذاب میکنیم،خیابونا رو می گردیم
جنسا رو مسخره میکنیم،
برام عیدی میخره،آب انار میخوریم
بلند میخندیم:)
باید برم بهش بگم چقدر خدارو شکر میکنم از داشتنش:))
اقا جذابه نگامون میکنه میگه بهتون نمیاد خواهر باشید
میخندم و نمیگم چون ما ی جور دیگه ای خواهریم😁😁
 اخرش من یک عدد صورتی-قرمزم که از ماشین بنفشش پیاده میشم
وبا غرور راه خونه رو پیش میگیرم:)


+++چای میریزم با نبات ترش و کیک میارم 
سه تایی با مامان بابا دور هم بخوریم
هم ترش بشیم هم شیرین
بابا حکایت میگه،من غرق میشم تو بچگیام باز
که قصه میگف برام:)
و هنوز همونقدر شیرینه برام این قصه ها حتا با چای ترش:))


++++مامان امیرعلی رو بغل میکنه ساجده داد میزنه
صالحه بیااا حسووودی کنیم
من اما از بدن درد حال تکون خوردن ندارم،
فقط از جیغ امیرعلی ک میگه:بغل گروهی
میفهمم ک ساجده هم بهشون پیوسته.
درسته ک به بغل گروهیشون نمیرسم،اما بجاش
 مامان میاد تو اتاق و مخصوص بغلم میکنه و میبوستم:)
در جواب امیرعلی ک میگه ارزش نداش اینهمه راه بیای
میگه خیلیم ارزش داشت.

و این خیلی ارزشمنده:)این لحظه ها،این حس قشنگا:)
این ارزشمند بودنه،اون کیک خوردنه،
اینکه بابا لوسم نمیکنه چون تو تخت درازم اما یواش ب مامان ک بزور میخواد از تخت منو بکنه میگه استخوناش گرفته،
اینکه ساجده با اینکه میلی به آب انار نداره رفیق پایه میشه،
اینکه امیرعلی ته ته همه دعواها و سروکله زدنامون میاد بغلم و حواسش بهم هست:)

زیر لب زمزمه میکنم:"خانواده یعنی آرامش"
یعنی باشن ک از ارامششون تغذیه شم برا دیوونه بازیام:)
و خدایا...
خیلی شکرت😍

۲ موافق ۰ مخالف
یه مدتیه به اینکه چه مصرف کننده ای هستی فکر میکنم $_$
بسیار محتمل هم هس که مصرف هم بشی چون واپس میزدنت اگه مصرف نمیشدی
حالا بهرحال خوش بگذره صات نون بربری ییه ییه ییه

یعنی چی؟ـ

چ مصرف کننده؟و چه مصرف شدنی؟

عزیزمممم^...^
خدا نگهشون داره برات:))

❤❤

مصرف میکنی دیگه این همه حس خوب که رفقا و مامی و بابی و اینا بهت میدن رو @_@
و مورد مصرف هم داری خوشبختانه ~_~

آهاااا:))))

نگم برات از قشنگیاش دیگ..
یه قرمز جیگیری جذابیه این حس خوبا ک بهم میدن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان