دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

آشفته نویسی ها

+
وقتی یه مدت طولانی نمینویسم دست و دلم دیگ به نوشتن نمیره...
بعدنا فقد غصه اشو میخورم که ثبت نکردم حال خوب لحظه هامو...
از حس های مختلفم بنویسم؟
از تو شک و یقیین غوطه ور بودنم؟
از دلتنگیام؟


به عقب اگه نگاه کنم
بلند بلند خندیدم.

به عقب اگه نگاه کنم
به دخترِ زرد توی اینه لبخند زذم

و این خوب بودن روزا رو مدیون ادمای خوب اطرافم هستم.
دلبر
ملیکا
جانم
فاطمه
ادمای دور و نزدیک
پیامای کوتاه و بلند
خاطره های کوچیک و بزرگ.

++
داشتم فکر میکردم چقدر شبیه ادم چند ماه پیشم؟
منی که انقدر موهامو بافته بودم و موج دار شذه بود
که لختیشو نمیشناختم
چقدر میشناسم خودمو الان؟

یاد این شعر افتادم:
"آراسته ظاهریم و باطن نه چنان
القصه چنان که مینماییم نه ایم"


+++
مامان میگف از اول خودش کاراشو پیش میبرد
خندم گرف
نگفتم هنو خبر نداری از خودسریام:دی

+++++
اونروز افتادم دنبال یه پروانه سفید
شالم سرخورد از سرم،گمشدم ،اما صدامو رها کردم و اواز خوندم
برا بابا تعریف کردم خندش گرفت
اما زندگی همین سربه هوایاس.


+++++
شاعر میگه:
"تو آن شعری که من جایی نمیخوانم"


++++++
معلقم،نه معلق صفت خوبی نیست
شناور.
به دستاویزی برای چنگ زدن نیازمندیم
#نیازمندیها


+++++++
اونروز به ساجده میگم
تو منو به خاطر خودم دوست نداری
میگ:پس دقیقا بخاطر چیت میخوام دوست داشته باشم؟
درخورترین پاسخ


++++++++
به مامان میگم چ دختر خوبیم عا
بگو خداحفظم کنه:))
میگ چرا؟
میگم خو دختر خوبیم دیگ:)



۱ موافق ۰ مخالف
آره منم خیلی وقتا دست و دلم به نوشتن نمیره...ولی بعد کلی پشیمون میشم...با خودم میگم یه کم با بی حالی می نوشتم خو...درعوضش نوشته بودم...:/

ان شاءالله که حالت بیاد جانم^...^

مامانم اونروز درحال شستن ظرفا بهم میگه:پرتو من بچه که بودم نمیذاشتم مامانم ظرف بشوره...اصلابَد میدونستیم...
من:خب پس من چه بچه بدیم که این کارو نمیکنم...:دی
+البته الان مامان بزرگِ عزییییزمممم اومده که جلوش کدبانو شدم و می خوام خودی نشون بدم...به خاطر همینم یه مدته نمیذارم مامانم ظرفا رو بشوره...خخخ:))))

ولی نمیدونم چرا عبرت نمیشه برامون این پشیمونی ها،


چ دعای جالبی😊حال توعم جا بیاد😍

اگ بنا ب این حرفا باشه من بشدت بچه بدیم😂
ولی خو هربچه ی بدی یه خوییایی داره😁😃

خدا مامانبزرگتو حفظ کنه😊
ماشاالله ماشاالله بنظرم وقتشه به مامانت بگی 
دعا کنه خداحفظت کنه😁😊

چرا زرد؟
نه دیگه نمیخواد به عقب نگاه کنی به جلو نگاه کن عقب چیزی برای نگریستن نداره بااووو
چون شناور بهتر از معلقه معلق خوب نیس؟ حالا کدومش واقعیت داره؟ کدومش توصیف گره؟ این خوب بودنش رو تعیین نمکینه آیا؟

الان که خوندم خدا حفظم کنه چون خوبم... این اومد تو ذهنم که عصن خدا حافظ چیه. تا من یادم میاد خدا حافظ اون چیزای خوب آسیب پذیره. یکیش قرآن. بعد ما وقتی هنگام جدایی میگیم خداحافظ احتمالا این کلمه خداحافظ از اونجا اومده که ما به طرفمون احترام میذاریم و میگیم تو خیلی خوبی و شایسته حفاظت خدا هستی مثه قرآن.
روح من هم انگار از شدت علافی بیکار است :))

چون این چندوقت همش زرد میپوشیدم.

پشت سر نیست فضایی زنده؟
بنظرم بد نیس گاهی به پشت سر نگاه کنیم ببینیم چی بودیم و چی شدیم،چه حالی داشتیم و چه حالی داریم الان

اووممممم،
شناور بهتر توصیف میکرد حالمو،اما شاید اگ معلقو نمیگفتم کنارش
شناور به تنهایی کافی نبود...

اوووممم تا حالا اینجوری فک نکرده بودم
اینک تو شایسته ی حفاظت خدایی مث قران😃
چ جذاب😁💛

دلم برا این حرفات تنگ شده میثم،
باید بیام سر حوصله بشینم بخونم صحبتاتو:))
باهات گپ بزنم حسابی...

پس زود به زود بنویس نذار روی هم تلنبار بشه ؛)
خدا هم خودت هم آدمای خوبِ اطرافت رو حفظ بکنه :)

چش چش
انقد بنویسم خسته بشید:))

خداتوروهم حفظ کنه:)))

ماچ رو پیشونیت :)

:))
شیرینیش حس شد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان