غر زیاد دارم،
ولی خب بدم نیست اوضاع:)👀
دیروز خوب شروع نشد
و اتفاقای قشنگی نیوفتاد تقریباـ😥
اونقدر که هرچقدر فکر کردم لابه لای غرغرام براش یه اتفاق قشنگ تعریف کنم پیدا نکردمـ
اما شب وقتی داشتیم تلفنی حرف میزدیم
دیدم پرسیده که روز خوبی داشتم یا نه؟
و جای تعجب نداره که جوابم
به پاس شکر گذاری حالی که همون لحظه توش داشتم مثبت بود.☺
امروز اما،
بخیر بود 😌
راستش فکرش رو هم نمیکردم
اینطور ناگهانی
درگیر حل کردن یکی از دغدغه های بزرگ ذهنیم بشم
سوار خیالم انگار،
خب من در باورمم نمیگنجید ک انقد "شدنه" نزدیک باشه.😊
اما این چند وقت ( که داره گردونه به شدن می چرخه)
خوب یاد گرفتم که:
"در ره منزل لیلی که خطر هاست دران
شرط اول قدم ان است ک مجنون باشی:)"😉
اگ این جنون نباشه به تن نمیخری سختیش رو...
و القصه همون که اول گفتم،غر زیاد دارم اما
این نقطه که ایستادم جاییه که خواسته بودم:)
عمیقا خداروشکر 😍
دعا میکنم اون روزی رو که:
نسیم بوزه و شما محکم ایستاده باشید،جایی که خواسته بودید:))
❤
از حسای بد دنیا میشه به وقتی اشاره کرد
ک یکی از عزیزام حالش خوب نیس و نمی دونم چیکار کنم براش...
شما چه میکنید؟
با لکه ی غمی که چرک مرده میشه رو پیرهن؟
علی الحساب دعا کنیم برای هم.
گفتم دعا،ـ
یک ساعت معطل اتوبوس بودیم، و بعد که رسید جا نشدیم و دوباره منتظر...👀
به طعنه گفتم اتوبوس بعدی رفت برا یک ساعت دیگه؟
گف ان شاالله میاد،ذکر بگید،دعا کنید...
دهنم کج شد:/😞😕
خب بالاخره میشه برای لکه ی چرک مرده ی غم و اتوبوس نیومده دعا کرد یا نمیشه؟فرقشون چیه مگه؟که برا یکی دهنم کج میشه ؟
(هذیون میگم یا چی؟😂😞)
شاعر میفرماد:
مقدار یار همنفس جز من نداند هیچکسـ
ماهی که بر خشک اوفتد،قیمت بداند آب را.
وسلام علیکم و رحمه الله و برکاته😁✋