دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

دختر آبی👀

کاری ندارم استادیوم رفتن حقه زنانه یا نیست،

منع ورودشون درسته یا خیر.

اصلا نمیخوام درباره این صحبت کنم‌.

اما،

کسی کـ

خود سوزی میکنیـ

در اثر خودسوزی می میره،ـ

-برای استادیوم نرفتن..؟

[ـواقعا؟ دلیلش این بوده؟]

میخوام از بزرگیه دغدغه ها بگم:)ـ

ای کاش سینمون از غمای بزرگ سنگین بشه

ای کاش برا غمای بزرگ پریشون کنیم خودمونو...

 

 

 

۵ موافق ۰ مخالف

البته ناگفته نمونه که سحر، به گفتۀ خواهرش دارای اختلال روانی دوقطبی بوده، و همین رفتار نادرست و بریدن حکم زندان براش، ذهنشو بشدت درگیر و ناراحت میکنه و در نتیجه دست به اون واکنش تاسف آور میزنه :((

:(

خیلی غم انگیزه این اتفاق واقعا!
همیشه فکر میکردم خودسوزی وحشتناکترین نوع خودکشیه!

من فک میکنم این بزرگی غم نیست که در سینه ما یه غم بزرگ میسازه بلکه این دانش ما از غم هاست که کدومو به ما بزرگ نشون بده.

وقتی وارد علم میشی یه مساله سر سوزنی بهت میدن حل کنی که بشه یه کار علمی. عصن اینقدر کار کوچیکه که در شان خودت نمیبینی وقتتو هدر بدی برای حلش. اما وقتی ورود میکنی به حلش می بینی حل نمیشه. به هر دری میزنی و حل نمیشه. از همه تحقیقاتی که تابحال انجام شده کمک میگیری همه رو مطالعه میکنی و می بینی که: پاسخی برای حلش وجود نداره. همون مساله سر سوزنی تبدیل میشه که به مساله و دغدغه زندگی تو. چون حالا درست میشناسیش!

من چیزی درباره خودسوزی نشنیدم از طرفی هم با ممنوعیت ورود خانما به ورزشگاه موافق نیستم تحت هیچ شرایطی.

این صوبتی هم که کردم بخاطر این موضوع نبود بلکه بخاطر این بود که گفتی کاش سینمون از غمای بزرگ سنگین بشه ^_^

میتونم برداشت کنم که

هر غمی بزرگیه خودشو داره:)
حتا چیزی ک به اندازه ی سر سوزنی باشه،
و درست میگی:)

خانوم محترم،

صحبت کردن از «سطح دغدغه» یک مغلطه‌ست که شما و هم‌سنخ‌هاتون توی این سال‌ها خوب یادش گرفتید. منتها حقیقت اینه که سطح دغدغه یه آدم به شما «هیچ» ربطی نداره. مسئله اینجا حقوقی‌ه که به راحتی پایمال میشه و آدم‌هایی مثل شما بناست درست‌بودن یا نبودنش رو تعیین کنن درحالیکه یه موضوع کاملا عادیه.

شما برو دنیا رو فتح کن. برو تلاش کن با این فلسفه‌ی فشل توی دهن غرب بزنی. منتها دست از سر ما بردار. ما می‌خوایم فقط زندگی کنیم. می‌خوایم درس بخونیم و فوتبال ببینیم و بدونیم با تلاش می‌تونیم حداقل خواسته‌هامونو تامین کنیم. شما برو انقلاب رو صادر کن، برو چادر سرِ همه دنیا کن، ولی اینجا پایگاه شما «نیست». این مملکت نماینده شما برای حضور رسمی در دنیا نیست. ما هم اینجا به دنیا اومدیم، سطح دغدغه‌مون اینه، و به جنابعالی هم هیچ رررربطی نداره.

 

و گرچه اینم در نوع خودش یه مغلطه‌ست، اما شما هروقت استفاده درست از ه کسره رو یاد گرفتی بیا اینجا ما در خدمت باقی زرزرهات هم باشیم. «بزرگیِ دغدغه‌ها». نه «بزرگیه دغدغه‌ها».

 

روز خوش.

خوشحال میشم روشنم کنید گرفتار چه نوع مغلطه ای شدم:)

-ادعایی در باب منطقی بودن ندارم:)) انسان ممکن الخطاست بالاخره ،شما روشن بفرمایید بنده رو-

"سطح دغدغه یک ادم "در صورتی تا وقتی ک تو دلش باشه
بله به من هیچ ربطی نداره:)
اما وقتی از دغدغه هاش حرف میزنه این اجازه رو صادر کرده ک مورد نقد هم واقع بشه:)

عرض کردم بنده کاری به اینک استادیوم رفتن و منعش درسته یا نه ندارم،صحبتم در حیطه ی دیگه بود:)

من حتما تلاش میکنم دغدغه های بزرگ داشته باشم:))
ذره ای شما نگران نباشید:)
اما،
نمیفهمم چرا فک میکنید من با زندگی کردن شما مشکل دارم؟
با درس خوندتون؟بافوتبال دیدنتون...؟

"فقط عرض بنده این بود ک دغدغه های بزرگ قشنگتره:)"

حالا شما دلتون از جاهای دیگه پر بود 
خدا روشکر ک حداقل خالی کردید:)

+
مرسی از تذکرتون بابت ه کسره،
درسته ک باید قواعد زبانی رو رعایت کرد:)

روز شما هم خوش:)

ممکنه هر کسی از دنیا تنها یه چیز میخواد

درسته:)

کاش چیزای بزرگ بخواییم:)
ما حیفیم برا چیزای کوچیک:))

وقتی یه نفر فقط یه چیز رو میخواد یعنی اون براش خیلی بزرگه حالا دیگه مهم نیست چی برا ما مهمه چی نیست. فقط احترام، میتونه کافیه باشه

بی احترامی کردم؟

اگ این اتفاق افتاده عمدا نبوده!
و ابدا قصد بی احترامی نداشتم:)

قطعا دلم پره. و این دل پر رو هم هدر نمیدم قطعا. دل خیلی‌های دیگه هم پره. این دل‌های پر البته که یه روزی خراب میشه سر کسانی که باید. اما حرفای من از روی دل پُر نبود. شما نه قاضی پرونده‌ای، نه شخص اول مملکت، نه کسی که گند زده به زندگی ما. بلکه شما "سرمایه اجتماعی" این آدم‌هایی. کسی که اصرار داره آرمان‌های خودش رو به بقیه فرو کنه. می‌خوای "نقد" کنی؟ اولا که اسمش نقد نیست، دوما اینکه شما وابسته به طبقه حاکم محسوب میشی، بنابراین نقدت پشتوانه فکری طبقه حاکم در بین عامه محسوب میشه. هروقت یه حکومت عقلانی روی کار بود که نه تعلق خاطری به شما داشت نه به من، اونوقت شما می‌تونی ادعا کنی صحبتت فقط اینه که بیاید دغدغه بزرگ داشته باشیم! حالا کاری ندارم دغدغه بزرگ چی می‌خواد باشه. همونطور که گفتم، شما پول مالیات ما رو نده به حوزه علمیه که روحانی بفرسته فلان‌جای دنیا برا تبلیغ، شما از جیب ما نده به حوزه‌ای که هزارساله "یه دونه" مقاله که برای دنیا مفید باشه تولید نکرده، شما دوبرابر بودجه دانشگاه‌های اول فنی کشور رو نده به جامعه‌المصطفی که چندتا موبور بیاره به‌عنوان دانشمندانی که مسلمون شدن، ما عممممرا کاری به شما داشته باشیم! شما با پول خودتون، با هزینه جانی و مالی خودتون، برید دغدغه‌های بزرگ داشته باشید و ما رو با دغدغه‌های کوچیک خودمون تنها بذارید، بخدا ما خوشحال هم میشیم. 

منتها، وقتی تصمیم می‌گیری جوری موضع‌گیری کنی که دامن به پروپاگاندای حکومتی بزنی که بخش زیادی از مردم با ماهیت‌اش مخالفن، دیگه بحث دغدغه کوچیک و بزرگ نیست. مغلطه اینه که پیش‌زمینه یک رخداد رو بررسی نکنی و همینطوری بیای بگی بیاید دغدغه‌های بزرگ داشته باشیم. شما تمام شرایطی که موجب چنین اتفاقی شده نادیده گرفتی، و از دیدگاه کسی که انگار به حقیقت بزرگی دست پیدا کرده، از بالا، با مرگ یه دختر جوان برخورد کردی. می‌دونستی ۶سال زندان براش بریدن؟ کارگرای هفت‌تپه که خودسوزی کردن چون "دیگه کم آورده بودن" اونا هم دغدغه‌شون کوچیکه؟ نشستی توی خونه‌ت زیر باد کولر و از سطح دغدغه حرف می‌زنی؟ تا حالا شده پول نداشته باشی یه نون بخری؟ چیزی که شما ازش حرف می‌زنی نفی "زیستن" زیر سایه آرمان فتح جهانی‌ه. من با اینکه شماها برید خودتونو شهید کنید که اسلام رو انتشار بدید مشکلی ندارم. مشکل وقتی به وجود میاد که آرمان‌های شما زیستِ کوچک منو نقض می‌کنه. می‌خوام دوتا مقاله بخونم، ایران رو تحریم کرده. می‌خوام برم یه سمینار، چون ایرانی‌ام برای ویزا و کارای خروجم هزارتا مشکل پیش میاد. می‌خوام یه لباس بخرم، به‌خاطر سیاست‌های اقتصادی احمقانه‌تون، باید نصف حقوق یه ماهمو خرج کنم. (الحمدلله هم که همیشه یه رئیس‌جمهوری هست که تقصیرا رو بندازید گردنش. ولی فقیه هم میاد میشینه میگه من گفته‌م باید مشکلات معیشتی مردم حل بشه! انگار ما خودمون نمی‌دونیم. بعد دوباره فرداش، درحالیکه مطلقا هیچ فایده علمی، صنعتی، و سیاسی برای دنیا نداریم، تو نماز جمعه فریاد مرگ بر آمریکا سر میدیم). می‌خوام برم کنار ساحل، باید هزارتا پارچه به خودم بپیچم. 

شما سرمایه اجتماعی یه حکومتی که از نظر من ظالمه. وقتی بیا دغدغه‌های کوچیک منو "نقد" کن که فقط خودت باشی. وگرنه شماها سرتونو از زندگی ما بکشید بیرون، ما عمرا اگر به آرمان‌ها و دغدغه‌های والای شما کاری داشته باشیم.

:)

عرض کنم اگ خیلی طرفدار دموکراسی هستید
خیلی ها هم -از بقول شما هم سنخ های من -
-امثال من -
هستن ک هرچقدر شما "حکومت اسلامی" نمیخوایید
ما میخواییم:)
"با ماهیتش" موافقیم:)
با ماهیت حکومتی که" پایه های عقلانی" داره اتفاقا:))


اما اینکه میفرمایید "با مالیاتی که ازتون میگیریم(!!) فلان نکنید و بهمان نکنید"
در حال حاضر شما تحت این حکومتید
میتونید مالیات ندید،میتونید بفرمایید فلان جا خرج نکنن!


=)))))))))))))))))))))

عقلانی. =))))))))))))))

آره، متاسفانه تحت این حکومتیم. خانوم بیسواد، لطف کن کمی "حقوق طبیعی" بخون. مذهب، مرحله‌ای بالاتر از مدنیت‌ه. اگر چیزی بالاتر از مدنیت مبنای نوشتن یک قانون و اداره یک کشور باشه، اسمش "غصب"ه. 

خانوم بیسواد، هابرماس بخون. نظریه کنش ارتباطی‌شو بخون تا بفهمی عقلانیت چجوری به وجود میاد. در حضور عوامل متافیزیکی عقلانیت قابلیت ظهور نداره. لابد می‌خواید با این "سطح استدلال" کل فلسفه غرب رو از سقراط تا هابرماس ببری زیر سوال.

خانوم بیسواد، اینا رو نمی‌خونی بیرونی بخون. ابوریحان بیرونی تمام استدلال‌های خودشو بدون توسل به هیچ منبع متافیزیکی و مذهب، انجام میده. 

خانوم بیسواد، از همه اینا بدت میاد، لااقل فلسفه علم بخون. کتاب الکساندر کویره کتاب فوق‌العاده ساده‌ایه، بخون تا متوجه بشی در حضور منبع متافیزیکی نمیشه به تفکر علمی دست پیدا کرد. هرچندتا "دانشمند" هم می‌خواید اختراع و پروموت کنید.

 

فکر نکن بیسواد فحشه ها. نه. حقیقته. کسی که حتی نمی‌دونه عقلانیت چیه و ادعا می‌کنه این ظلم آشکار عقلانیه، و لابد استدلال‌هاشم از سخنرانی‌های رائفی‌پور درآورده، بیسواده.

لذا خانوم بیسواد، لااقل از خوندن کتابای شعر فاضل نظری و منِ اوی امیرخانی که فارغ شدی، یه سری هم به کتابای دانشمندهای علوم اجتماعی، فلسفه سیاسی، و حقوق بزن.

اینطوری لااقل دلمون خوشه جلوی چندتا آدم‌حسابی وایسادیم.

شما ثابت کن حقوق طبیعی حرف داره برا گفتن!

بعد چشم من قبول میکنم غصبه!
اصا بیس اینا مشکل داره!

شما اسلامو قبول ندارید،
بعد برا من عجیب نیس حکومت اسلامی رو قبول نداشته باشید!

میفرماد:
ان کس که نداند و نداند ک نداند 
در جهل مرکب ابددهر بماند!

فقط لطفا یک نمونه دغدغه ی بزرگ هم مثال بزنید ما هم آشنا بشیم

دغدغه ای بشه براش خودسوزی کرد؟ـسراغ ندارم!

-اصلا اجازه نداریم-



ماهان جان مادر انقدر حرص نخور عزیزمممم خدایی نکرده ی بلایی سر ادعاهات نیاد عزیزم

اولا ک شمایی ک ب کسره و فتحه انقد واقفی باید قبل اینا یاد میگرفتی ک چجوری حرف بزنی ن چجوری غلط املایی بگیری

دخترم من قووول میدم از همه دور و بریام بخوام ک تو این شبای عزیز دعات کنن

اما ی چیزی یادت نره تو اعتقادایی ک داری و خیلی م برای من محترمه و داری براشون جامه میدری ی چیزیم ب اسم ادب و اخلاق و احترام ب نظر بقیه هم بزار

موفق باشی جان دل

اها راستی کلاس کنترل خشم هم میتونم برات بزارم 

این آتیشتو اروم میکنه 

اخه میترسم ی وقت یا دستت جیز بشه یا خودتو با آتیشی ک ب پا کردی بسوزونی

...

فکر میکردم از این ماهان ها تو بیان نداریم! خخخخخ

🤷🏻‍♀

نکفتم دغدغه ای که بشه براش خودسوزی کرد رو بگید گفتم یک نمونه دغدغه ی بزرگ مثال بزنید چون خودتان همش از دغدغه بزرگ میگید گفتم.

به هر حال اگه حتی نمیدونیم دغدغه ی بزرگ چی میتونه باشه بهتره دغدغه های دیگرانو کوچک نبینیم و سرمونو نکنیم تو دغدغه های دیگران و کوچیکش بخونیم

خب پس من سوالتونو درست نفهمیدم عذرمیخوام:)

چون من مستقیما تو پستم ب خودسوزیش اشاره کرده بودم:)

اما دغدغه ی بزرگی ک بشه خودتو براش پریشون کنی،
مظلومیت ادماس مثلا
مهجور شدن حقه
اینک ما دغدغه مند نیستیم برا پیدا کردن حق
اینک وضع اعتقادیمون اینطور به نابودی داره کشیده میشه

+
درباره دو خط اخر کامنتتون
دغدغه های دیگران اگ برا خودشون باشه من کاری ندارم بهشـ
اما وقتی بیان میشه،فریاد زده میشه اینطوری میترکه پس ینی میشه نظر داد:)

+
چیزی ک متعجب میکنه منو
اینه ک شما اعتقاد دارید هرکس هرچی بخواد میتونه بگه
"سرمونو نکنیم تو دغدغه های دیگران"
اونوقت خودتون نقض میکنید این رو
اگ معتقدید واقعا که سر هرکس باید تو دغدغه ی خودش باشهـ
سرتونو از دغدغه های من میتونید بکشید بیرون👀

-این بند اخر صرفا برای این بود ک متوجه تناقض حرف و عملتون بشید-

ببین خانوم؛ مثل اینکه نمی‌دونی. این شمایی که محل پرسشی. من و آدم‌های مثل من نه هنوز صندلی داشتیم نه قدرت تصمیم‌گیری. انقدر عقل توی سرت هست که بتونی بفهمی کسی که داره نظر خودش رو بر همه اعمال می‌کنه، باید پاسخگو باشه که حق داره اینکارو کنه یا نه؟ ۴۰ساله با "آرمان‌خواهی"های احمقانه‌تون گند زدید به زندگی ملت. پس روشن شد؟! اونی که داره خلاف جریان همه دنیا میره، اونی که داره زور اعمال می‌کنه، اونی که داره نظر خودشو به یه مملکت اعمال می‌کنه، اونی که نماینده مجلس و رییس‌جمهور و هررر کسی رو از فیلترهای مذهبی می‌گذرونه و آخرشم سر تا ته‌ش به "گه" کشیده شده، و نمی‌ذاره کسی روی کار بیاد، اونه که باید جواب پس بده. شما گند زدید خانوم، بد هم گند زدید، گندی که زدید هیچ‌جوره قابل دفاع نیست. بنابراین شمایید که باید ثابت کنید حقوق طبیعی چرت میگه، مارکس چرت میگه، لاک چرت میگه، و فقط شما درست میگید. روشن شد؟ بعید می‌دونم. توی مغز شما گچه.

 

ضمنا، اگه برای مغزهای نخودی‌تون قابل درکه، این که توی بحث، موضوع رو ببری سمت لحن و ادب و این چیزا، یک مغلطه‌ست. منتها متاسفانه شما احمق‌ها اینو نمی‌فهمید. من از شما و امثال شما و از مسیری که میرید متنفرم، بنابراین احتیاجی نمی‌بینم ادبمو نشونتون بدم. 

رقت‌انگیزید. 

به معنای واقعی کلمه، رقت‌انگیزید.

یه دختر خودشو سوزونده، چندتا کارگر خودشونو سوزوندن و شماها هنوز نمی‌تونید سمت خودتونو مشخص کنید. چون تحمیق شدید. چون تربیت‌شده گزارش‌های چخماقی و سلامی هستید. احمق‌ها، یه دختر، خودشو، سوزونده! و شما هنوز نمی‌تونید ابراز برائت کنید از چیزی که اونو به اینجا رسونده. من شما رو لایق فحش هم نمی‌دونم. وگرنه یقین کنید دریغ نمی‌کردم.

قبل کلاس کنترل خشم برا من، دوتا کلاس افزایش سایز عقل برای خودتون بذارید که برای پاسخ‌گویی به سطحی‌ترین تناقضاتی که حکومتتون باهاش مواجهه، اینجوری لال نشید و به‌جای جواب دادن به خود حرف، به لحن حرف توسل نکنید.

 

و من الله توفیق.

پاسخ داره برای محق بودنش:)

و پاسخ داره برای ناقص بودن مکاتب دیگه:)

ببینید خانوم ،
من اصلا بحثم مملکت و نظام و اینا نبود اخه،
ولی خب 
شما ک انقدر اصرار دارید 
بر چه پایه و مبنای تقکری میخوایید اداره کنید؟؟؟


عجب بحثی شد ها....من اسلامو قبول دارم دینمم مذهبه و بخوام بگم بسیجی هم هستم ولی این چند ساله وارد اجتماع ک شدم نظرم شده راجب ملتو حکومت.. حرفم با اسلام نیس.. اسلام خیلی خوبه ولی اگ همین اسلام و کسایی ک دارن مدیریتش میکنن فقط با یه تصمیم کوچیک باعث شدن این دختر خودشو به کشتن بده تقصیر اونایی ک این مملکتو میچرخونن تقصیر رهبر گلمه و بیشتر از همه رئیس جمهور.. سطح دغدغه ها هم خیلی فرق میکنه... آدم تا جای یک نفر نباشه نمیتونه درکش کنه و نباید هم راجبش صحبتی کنه..ماکه خدا نیستیم. و خدا جای حق نشسته و جارو قضاوت میکنه... با حرف اون خانوم موافقم ک نباید سطح دغدغه ی کسی رو مشخص کنه.. چون این زندگی ک هر روز داره سختو سگ تر میشه فشار رو این مردم آورده.. من فوتبال می بینم ولی خودمو براش نمیکشم.. ولی اگ زندگی روم فشار بیاره و من منتظر یه تلنگر میشم تا خودمو بکشم.. اون دختر خانوم هم حتما توی زندگیش مشکلی داشته ک باعث همچین چیزی شده... نمیشه تا یه چیزیو با چشمت ندیدی نباید راجبش صحبت کنی....این حکومت داره بد پیش میره. ااگ اسلام برای اون خانوم بدترین دینه و بدترین جای دنیاس.. تقصیر کسایی ک این مملکتو کنترل میکنن.. زندگی سخته.. دردا زیاد شده.  میدونم شماهم قصدی نداشتی و فقط نظر دادین راجبش.. ولی اشتباه بود چون نباید راجب یه زندگی یه آدم اینقدر راحت صحبت کرد

و اون خانوم هم ک ناشناسه..شما خودت داری مسخره میکنی بعد از اون خانوم میخوای بره کلاس کنترل خشم

 

من نمیگم

همه چی گل و بلبله،مسلما و مسلما 
مشکلات هست
منم جز همین مردمم بالاخره،
اما مشکل تو عمله،نه تو مبنا.

من نگفتم اقای ایکس
خانوم ایگرگ فلان دغدغه رو داشته باش
شما تو دلت دغدغه داری به خودت مربوطه!
اما من،
قلبم درد میگیره ک یه ادم خودسوزی میکنه !
وقتی یه چیز انقدر کوچیکه،
-اگ حقیقتا بخاطر همین مورد فقط خودسوزی کرده باشه-

چه جالبه دغدغه های بزرگتون

این مرگ دقیقا نتیجه ی پایمال شدن حقه و هر جا حقی پایمال بشه یعنی مظلومیت ...

انسان خیلی حقوق داره تو زندگی

ک میتونیم ارزش گذاریشون کنیم.
ک هر کدوم از درجه ی اهمیتی برخوردار باشه،
این خودسوزی برای چه موردی بوده؟
چقدر با اهمیت؟

اونطوری که من تا بحال تجربه کردم طیف مذهبی ما طوری در مورد مسائل غیر مذهبی صوبت میکنن که لج سایر طیف های جامعه رو در میارن. گاهی اوقات به نظر میرسه که انگار مسائل غیر مذهبی ارزش پیگیری ندارن و یا حتی ارزش مطرح شدن.

ببین وقتی تو میای مساله خودسوزی رو مطرح میکنی و بعد ختم میکنی به اینکه ای کاش خودمونو با غم های بزرگ پریشون کنیم خب این ینی چی؟ شاید تو منظور ساده ای داشتی در این حد که بخوای بگی: مسائل مهم تر رو بهشون ورود کنیم بهتره تا اینکه به مساله ای مثل ممنوعیت ورود خانما به ورزشگاه اینقدر اهمیت بدیم که کار به خودسوزی بکشه. اما این چیزی نیست که دیگران برداشت کنن! چرا که تو داری با این مطلب یه قیاس شکل میدی به طوری که خودسوزی یه خانم و در یک سطح بالاتر قانون تبعیض گرایانه ممنوعیت ورود خانما به ورزشگاه و در سطح بالاتر تبعیض بین زن و مرد و در بالاترین سطح بی عدالتی حاکم در جامعه رو با دغدغه ها، غم ها و یا مسائلی برگرفته از افکار و عقاید خودت مقایسه میکنی و خودت هم نتیجه رو به طور ضمنی اعلام میکنی که اینها فاقد ارزش پرداخته شدن هستن!

در این جور شرایط تو نمیتونی اینقدر ساده در مورد این مسائل بنویسی و انتظار داشته باشی که ساده هم برداشت بشه. گرچه من هم فکر میکنم نگاه تو به این مساله ریشه در بیش از حد بولد شدن موضوعات مذهبی داره. وگرنه تو اونقدر پاک و پر احساس هستی که اگه به درستی به مساله خودسوزی اون خانم ورود کنی من باور دارم که برخورد کاملا متفاوتی خواهی داشت.

 

عصن من معتقدم اگه حسین به اندازه من و تو قرار بود به قوانین ناعادلانه جامعه خودش بی تفاوت باشه و سینه ش رو با غمهایی که محمد و علی و قبل از اونها نوح و ابراهیم و دیگر بزرگان تحمل کردن پریشون کنه اونوقت محال ممکن بود که دست به قیام بزنه.

بولد شدن قیام حسین باید شور مبارزه با بی عدالتی رو در فرد ایجاد کنه وگرنه ارزش نداره!

من اون خانم رو نمیشناسم ولی چرا نیایم اینطوری بهش نگاه کنیم که در راستای مبارزه با بی عدالتی خودشو به آتش کشیده؟

سال 1955 خانم روزا پارکس وقتی سوار اتوبوس شد، بهش گفته شد که باید بری آخر اتوبوس بشینی (بخاطر اینکه رنگین پوست ها و سفید پوست ها در جاهای ویژه خودشون می نشستن). گفت نه من عقب اتوبوس نمیرم و نرفت و یه مبارزه رو آغاز کرد. پارکس با قانون سگریگیشن و به طوری کلی بی عدالتی مبارزه کرد و این حرکتش باعث شکل گیری جریاناتی اصلاح گرا در جامعه آمریکا شد که بزرگترین جریان بعد از جنگ داخلی آمریکا به حساب میاد.

ما اگه شور حسینی داشتیم جامعه ما هزار بار اصلاح شده بود اما متاسفانه ما شور هوای نفس داریم چه وقتی به آینده مون فکر میکنیم چه وقتی به نماز می ایستیم و چه وقتی که داریم اشک میریزیم پای روضه خونی و مداحی حسین. ما به ثواب و گناه خودمون و در یک کلام منفعت شخصی فکر میکنیم وقتی پای منبر و مداحی حسینیم وگرنه اگه سر سوزن حسینی می شدیم برای اصلاح بی عدالتی خون میدادیم.

 

برای حسین غمگین نباش دوست من، غمی که حسین داشت رو تو سینه ت بولد کن اگه حسین رو قبول داری.

مسائل غیر مذهبی ینی چی؟

اصلا چه ملاکی مسائل مذهبی و غیر مذهبی رو جدا میکنه؟-مذهب؟کدوم مذهب؟-


شاید مشکل منه ک درک نمیکنم،وقتی هزارجای دیگ از فرهنگ و عرف ما نگاه غلطی به زنان داره بیاییم  مسئله ای ک درمقایسه با اونا پیش پا افتاده شاید محسوب بشه رو بلود کنیم.-واقعا درد جامعه زنان ما ورزشگاه نرفتنه؟-
-من نگفتم گفته نشه!
من نگفتم بده!
گفتم نگاه کنیم برای چی خودسوزی میکنیم!-
ارزشمندی انسان خیلی بیشتر از اینه ک برا استادیوم نرفتن خودسوزی کنه!
"استادیوم نرفتن" میثم."خودسوزی"!
کاش میشد برات تصویر بکشم قلبم چقدر سنگین شد از خوندن این خبر!
فکر میکردم صحبتم واضح باشه ،معنی حرفم این نبود ک فاقد ارزش ان،بلکه منظورم این بود ک ارزش خودسوزی ندارن :)



اما 
این رو قبول دارم ک هر حرکت کوچیکی ک از دستمون برمیاد
ارزشمندترینه! -ارزش مند ترین!-
ب عنوان یک خانوم میخواد بره ورزشگاه؟فکر میکنه حقشه
فریاد بزنه!حقشو بگه!
ولی اینک خودسوزی اتفاق بیوفته!
ربط داده بشه به مسائل دیگه!
نمیفهممش


اما قیام حسین،
اگ حسین خط مشی ما باشه
اگ قیام اون قراره شور مبارزه در ما زنده کنه
میثم فکر میکنی چه چیزی خط کش حسین بود؟
مهمترین سوالی ک میشه پرسید این نیست که "معیار"ش چی بود؟
والا اونایی ک روبروی حسین هم میجنگیدن مسلمون بودن;جهاد میکردن- به زعم خودشون-;هر مبارزه ای،مبارزه ی حسینی نیست:)
این چیزیه ک من برداشت میکنم:)

+چقدر دو بند اخرت رو دوست داشتم و دلنشین بود:)
و حداقل وجدانم میتونه سر بالا بگیره
ک کم ِکم " خواسته " که اینطور باشه-شاید تمام تلاششو نکرده،شاید موفق نبوده ،ک باید باشه،-اما فکر میکنم قدم اول رو برداشتم
امیدوارم برسم به این.🌹

خانوم محترم ماهان 

شعور خیلی خوب چیزیه ،

کسی ک عیب ازکسی میگیره درمرحله ی اول نمیگم خودش بی عیب 

ولی سعی در کاستن عیب خودش داره 

شما انقد بی ادبی ک ببخشید ،بیشعوری،

نمیفهمی باید چطوری صحبت کنی 

من موضع گیری نسبت به جریان ازنویسندهندیدم 

شما با جودادن نسبت ب یه متن عقده های خودتو از بچگیت ریختی بیرون 

یواش برو ...بفهم چی میگی به کی میگی

متاسفم برای تو وامثال تو

ارزش نداره حرص بخوری ک جانم :)

چند تا اصل: 1. همونطور که در ابتدا گفتم، من عصن در مورد اون خانم چیزی مطالعه نکردم و نمیدونم که چه مطلبی در موردش صحت داره. 2. من نسبت به صوبت تو معترض نیستم! 3. از منظری صوبت کردم که مربوط میشه به اینکه چرا مطلبت باعث این کامنت ها شده و توضیح دادم که ریشه در ادبیاتت و قلمت داره. پس فکر میکنم بعضی از قسمت های پاسخی که به من دادی لازم نبود بهم بدی :) درست میگم؟

 

اما برای قسمتای جدید صوبت قشنگت:

از دید من، هیچ مساله غیر الهی در جهان خلقت وجود نداره و تمام مسائل الهی هستن. از دید طیف مذهبی اون چیزایی مذهبی هستن که به یه شکلی با دین و افراد دینی سر و کار دارن یا به یه طریقی به دین ارتباط پیدا میکنن.

 

باز هم از نظر من، جای ورزشگاه نرفتن خانمهامون درد میکنه اما جاهای دیگه مون بیشتر درد میکنه :)) و تو هم صوبتت همینه که منم تو کامنت قبلی اینو گفتم که تو منظورت اینه اما ادبیاتت صراحت نداره و قیاست کاستی داره و چیزایی که نباید برداشت بشه رو براحتی میشه ازش برداشت کرد که دیدی برداشت شد :) و توضیح هم دادم چرا.

 

خط کش حسین؟ به نظرم خردمندی بود. ما با یه حرکت خردمندانه مواجهیم (قیام حسین) نه با یه حرکت شیداگرایانه!

عصن مشکل از خودیه همیشه. من اینو بارها گفتم که احدی در دنیا نمیتونه سینما رو خنجر بزنه بکشه کسی نمیتونه نماز رو تیر بزنه بکشه از بین ببره. مسلمون رو غیر مسلمون از بین نمیبره. حتی خودمون رو کسی نمیتونه از بین ببره بلکه این خود ما هستیم که خودمونو یا فاسد میکنیم یا سعادتمند.

 

تنکیو وری ماااچ ^_^

 

بله درست میگی:)

من عذرخواهم:))

این دیدت ک همه مسائل الهی ان رو خیلی دوس دارم:))
قبلا هم اشاره کرده بودی به این...بشدت شیرین:))

تا حالا بعنوان "خردمندانه"نگاه نکرده بودم،اوووممم،
یه اصطلاحی هست ک میگه منافق از کافر بدتره!
و دردی ک ضربه ی خودی داره  ضربه ی غیر خودی نداره

من بشدت متشکرم ازت،دوست خوبم🌹🌷

دغدغه اون ازنظر ما سطحیه.اما از نظر خودش چی؟

اگه دغدغه های ما هم از نظر یکی دیگه مثل اون بالاسری همین قدر سطحی بود چی؟

اگ مقیاس سلیقه باشه بله:)

هیچ دغدغه ای بر دغدغه ی دیگ ارجحیت نداره.
مهم اینه با چ ترازو ای وزن کنیم:)

چه پست چالش برانگیزی شد...نه؟

خخخ:)))

دلم برات سوخت...آخه تو که گفتی :من کاری به اونا ندارم...چرا اینقدر ناراحت شد از دستت...؟!

+میشه توضیح بدی برام که دختر آبی دقیقا چی بود؟

یه جا یه متنی خونده بودم ازش ولی نمیدونم چیه...!

اره بسیار:)

اخبار و سایتا درباره اش حرف زدن...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان