دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

صدبار اگر افتادم از پا ننشستم

پـدر

 

در اتاقو باز کردم

امیرعلی جلوم بود،

چشام گردو شد.

بابا نگام کرد گف:دخترمو ترسوندی!

دخترمی ک گفت فرق داشت

ترسوندی ک گفت فرق داشت

و لحنش...ــ

 

غم انگیز ترین رابطه،الان ِرابطه ی منو باباسـ

ک شونه به شونه اش میشینم

سه سانت باهاش فاصله دارم

میلرزم 

و دستام میخواد دستاشو بگیره اما نمیشه.

میخوام بهش پناه ببرم و بگم 

بابا! من اینو میخوام...بذار بره جلو...بذار اتفاق بیوفته...

اما نمیتونم.

و بله،زندگی اینطوریه،

اما،

من از در ِ دیگه ای وارد میشم:)

 

۲ موافق ۰ مخالف

اوووو مااای فااادر! چه سنتیمنتال!

😁یکمی!

هرچی خدا میخواد....

انشالله که تموم شه این روزای سخت...

:))ان شاالله:))

سالی گلم ^_^

محکم تر باش *_*

محکمتر شدم تو یه زمینه هایی

و یه زمینه هایی شکننده تر حقیقتا!

نظرم نیومده بود😯

چرا،

نبودم الان اومدم;)

سالی!

سلام میثم:)

خواب می دیدم عروس شدی

عینکی بود پسره

عی بابا:))))
بحح بحححح:)))

دق کردم از این عکس و این سری که گذاشتی رو میز :(

خدانکنه!
ببخشید برا اینهمه نبودنم...

خوبی دوست خوبم؟

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان