دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

با دلِ تنگ

تا حالا شده مثلا

دلتون برای سلام اخر نماز یکی تنگ بشه؟

یکی که شبا رو به پنجره ی حیاط نماز بخونه ...

شما بتونید ازهمون دور سر بذارید رو لالایی صداش و اروم بشید؟

یا مثلا برای صدای بلند و وحشتناک اسانسور  که نوید رسیدن میده؟

داشتم به این فکر میکردم هرچی بزرگتر میشیم و تقویم ورق میخوره دلتنگ تر میشیم...

تابستون جای بهار نشست و پاییز جای تابستون...

کی جای دلتنگی میشینه؟

به همین سادگیه مگه؟

برای غصه هام چای هل دم کنم ومنتظر رسیدنی باشم که هیچوقت نمیرسه؟

به فرض دلم اروم شد

جواب دست های منتظر و خالیمو چی بدم؟

کی جیبامو پر کنه از شکلات های مغزدار و پشمکی؟

دستام چطور راضی بشن که نیستی تا انار بذاری تو دامنشون؟

تمام اینا هیچ دیوارای این خونه ی پیر ترک میخورن

ما هیچکدوم طاقت نبودنتو نداریم

نه من

نه سنگفرشای کوچه و نه پنجره ی رو به حیاط.

لااقل یه سر بیا بگو

با دل تنگمون چیکار کنیم...

بعد برو...

 

۳ موافق ۰ مخالف

چی شده صالی؟ 😞

 پدربزرگم از پیشمون رفت

آاااخ

تسلیت میگم

خیلی نارحت شدم. 

خدا رحمتشون کنه.

الهی که مهمان سفره ابا عبدالله الحسین علیه السلام باشن 

مرسی عزیز مهربان من❤

خیلی خیلی تسلیت می گم صالحه.

می دونم چقدر سخته این نبودن. خدا بیامرزدشون🌸

مرسی مهناز مهربونم

خدا رفتگان همه رو بیامرزه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان