سه شنبه ۱۸ آذر ۹۹
این روزهای شلوغ
خسته میشم...برنامه میریزم...ادامه میدم...به کارهام نمیرسم ...عقب میوفتم
حتی گاهی فکر میکنم
کاش مرگ بیاد و خاموش بشم.
اما باز فکر میکنم زندگی همینه دختر!
ادما میگذرن از کنازمو یاداوری میکنن قدر این شلوغیا رو بدون😌
ولی کاش میشد ساعتی از فکر و خیال مرخصی گرفت و بیخیال خوابید
مثل بچه ها.
هنوز خیلی کار دارم تا به اون نقطه ای که عین.صاد میگه:در لحظه فقط یک مشغولی وجود داره برسم😬
فهمیدم
جای خالی ادما تو گذر زمان پر رنگ تره...
و
چقدر ناگزیریم ما از دلبستن!
بعضی دلبستگی ها خوبن اما
دلبستن به ساعت هایی ک قزازه دوبازه به خونه بیاد
دلبستن به نور صبح که پرده رو جمع کنم و تو اتاق پا بذاره
ادم به این چیزهای ساده زنده اس...