بنظرتون چیشد که فکر کردیم اینجوری راه رفتن ، شیوه ی درستیه؟
واقعا شهر قشنگ تر نبود اگ هنوز مث بچگیامون لی لی میکردیم؟یا زیگ زاگ راه میرفتیم؟
یا مثلا کانگورویی؟؟
به این نتیجه رسیدم خیابونای خونمون رو دوست ندارم، نه که خوب نباشه ها...
ولی اون بافت قدیمی و درختای پیر پا به سن گذاشته رو ...
اون خیابونای پر از همه جور ادمو
اون کوچه های پر از خاطره های بچگی رو
پیرزنای دم خونه نشسته رو که با هر بار رد بشی بهت سلام کنن رو نداره.
کلا بافت سنتیِ اصیل خونه مامانم اینا رو بیشتر از اینجا دوست دارم...
حالا شاید هم پاییز که بشه،
بارون که بیاد،
اگه برم از گل فروشی نرگس بخرم
بتونم با مامانای مدرن اینجا که به بچه هاشون حیوون دوستی رو یاد میدن
و باگربه های خیابون بازی میکنن هم دوست بشم.
شاید کتابفروشی بزرگ اینجا جای کلیدر دنج رو بتونه پر بکنه
اگر پاییز بیاد...