دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

ادمها و مهربانی های بی دریغ

+خواب موندم به ساجده گفتم باشگاه خودت برو من طول میکشه اومدنم 

دیگ دوش گرفتن و نماز خوندن و اماده شدنم انقد طول کشید

ک وقت نکردم اب یا شربت بردارم برا خودم 

سریع رفتم 

فرصت داد اب بخوریم قمقمه رو برداشتم برم از شیر اب جا کنم که 

ساجده یه شیشه شربت بهم داد🥺🥺

 

++میبینم سه تا میس انداختن

به مریم زنگ میزنم میگه مغازم با فاطمه میخواستیم آوار شیم سرت 

حالا تو میای؟

میرم میبینم هندونه خوردن میگم منم میخوام 

دو قاچ میاره یکیشو ک میخورم 

خوسین میاد دنبالش 

یه قاچ هندونه میبرم براش  

 

+++زهرا پیام داده با علی میاین پیاده روی؟

بهش اوکی میدم،

کارامو تند تند میکنم دو شیشه شربت برا خودمو علی برمیدارم بریم پیاده روی 

میگن قرار عوض شده بریم اسپیناس 

میگن نوشیدنی یا شام ؟

میگم فرق نمیکنه ، علی میگ شام بخوریم 

داریم درمورد سفارش شام صحبت میکنیم که 

بابا اینا با کیک و باکس گل میان !!

و خب زیادی شگفتانه اس دیگه!

 

 

++++قبلا غافل بودم 

ولی الان خیلی به این موضوع فکر میکنم که 

ادمها بخش مهمی از زندگی ان !

 

۱ موافق ۰ مخالف

واقعا لذت بخشه این احساسی که داشتی رو چون منم کاملا این حستو تحربه کردم وادم یاد خودش میفته

 

 

☺️☺️

قبلاً که بی‌تجربه‌ بودم، فکر می‌کردم آدم‌ها موجودات نازیبایی هستند اما الان فکر می‌کنم به قول تو چقدر مهم‌اند و همه‌ی آدم‌ها می‌توننند زیبا باشند.

منم همین فکرو میکردم😢

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان