+خواب موندم به ساجده گفتم باشگاه خودت برو من طول میکشه اومدنم
دیگ دوش گرفتن و نماز خوندن و اماده شدنم انقد طول کشید
ک وقت نکردم اب یا شربت بردارم برا خودم
سریع رفتم
فرصت داد اب بخوریم قمقمه رو برداشتم برم از شیر اب جا کنم که
ساجده یه شیشه شربت بهم داد🥺🥺
++میبینم سه تا میس انداختن
به مریم زنگ میزنم میگه مغازم با فاطمه میخواستیم آوار شیم سرت
حالا تو میای؟
میرم میبینم هندونه خوردن میگم منم میخوام
دو قاچ میاره یکیشو ک میخورم
خوسین میاد دنبالش
یه قاچ هندونه میبرم براش
+++زهرا پیام داده با علی میاین پیاده روی؟
بهش اوکی میدم،
کارامو تند تند میکنم دو شیشه شربت برا خودمو علی برمیدارم بریم پیاده روی
میگن قرار عوض شده بریم اسپیناس
میگن نوشیدنی یا شام ؟
میگم فرق نمیکنه ، علی میگ شام بخوریم
داریم درمورد سفارش شام صحبت میکنیم که
بابا اینا با کیک و باکس گل میان !!
و خب زیادی شگفتانه اس دیگه!
++++قبلا غافل بودم
ولی الان خیلی به این موضوع فکر میکنم که
ادمها بخش مهمی از زندگی ان !