پنجشنبه ۲۱ ارديبهشت ۰۲
دنبال یه پادکست بودم که کمی گوشم رو تسلی بده
«ادب جدایی» از «انسانک» رو انتخاب کردم.
یه جایی ضمن صحبت «توشه برداشتن برای جدایی» گفت:
« چرا مادر نُه ماه ابستنه؟ و این دوره تدریجی هست؟
چون لازمه مادر امادگی پیدا کنه برای زمین گذاشتن این بار...
مادر نیاز داره...»
و فکر کردم:
ما یک عمر فرصت داریم برای اماده شدن
برای زمین گذاشتن این بار زندگی ...
من اما
دلبسته تر میشم.
وابسته تر میشم.
واقعا رها کردن برام آسون نیست .
و میترسم،
از مبتلا شدن به آزمونی این شکلی،
نه که گریزی باشه،که نیست،می ترسم مبتلا بشم و دووم نیارم، خم بشم...
«خم شدن را عار می دانم، دعا کن بشکنم...»