يكشنبه ۲۳ خرداد ۹۵
شاد بودن حاصلی جز گریه های مخفی و تنها نداشتکاش امشب حضرت پاییز با باران به من نازل شودصالحه.ن
يكشنبه ۲۳ خرداد ۹۵
و شب؛ زنی پتیاره است که موهای سیاهش را دورش ریخته و در کوچه های دنیا قدم میزندو اینبارطمع به بغض من دوخته است!!صالحه.ن
شنبه ۲۲ خرداد ۹۵
تو چه داری کینچنین مجذوب این جزر و مدم؟؟ماه هم اینقدر ها جذاب نیست...شعر هانقاشی ماه تواندگرنه نقاش اینهمهماهر که نیستبوم های شعر از نقاشی من پر شدهشاعری انگار جزروی تو نیستاین قلممعطوف چشمان تو استشرح عشق این قلمجز شعر نیستشاعران نقاش گیسوی تواندشرط شاعر تر شدنجز پیچ زلف یار نیستصالحه.ن
جمعه ۲۱ خرداد ۹۵
شعر چندان هم مهم نیست...مثلا چه فرقی میکند هوا باشد یا نه؟؟صالحه.ن
جمعه ۲۱ خرداد ۹۵
بعضی کلمات، فقط هجا نیستند درد دارد!!انگار تقدیر بعضی کلماتسکوت استمثل بغض...مثل شعر...مثل من.... بیچاره بعضی کلمات خیلی تنهایند!!صالحه.ن
پنجشنبه ۲۰ خرداد ۹۵
این روزها
خوشی ها ی شهر کم شده
وگرنه
چای همان چای است و شاعر همان شاعر...
کجا گم شده
خنده های بلندم؟!
صالحه.ن
پنجشنبه ۲۰ خرداد ۹۵
حوالی ما کاغذ های شعر بارانی شدآن طرف هوا چطور است؟؟صالحه.ن
پنجشنبه ۲۰ خرداد ۹۵
حال گنجشک ها خوب نیست...انگارروی هیچ شانه ایهیچکس خوابش نبرده!!صالحه.ن
پنجشنبه ۲۰ خرداد ۹۵
فکر کنم کتاب حافظم بغض کرده...آخر...فالهایش دیگر خوب نمی آید!!صالحه.ن
پنجشنبه ۲۰ خرداد ۹۵
این دل مریض کارش از قهوه و چای گذشته است!این بار شعر سفارش میدهمشعر ها در صدای تو دم میکشند...کمی شعر بخوان!!صالحه.ن