يكشنبه ۲۳ آبان ۹۵
یک نردبامِ چوبیِ بیرنگ میخواهم
تا از بلندای کبودِ این شبِ آشوب بگریزم..
صالحه.ن
پ.ن:شبای تنبل پاییز...بارون نمیزنه چرا؟
جمعه ۲۱ آبان ۹۵
رفتی ؛ خدا احکام شرعی را دگرگون کرد...هر صبح و ظهر و مغربم را "شعر" واجب کردصالحه.نپ.ن:و آن مسافر تنها که تو باشی...پ.ن2:لطفا سلامت بازگرد ای رهروی تنها..اینجا کسی در انتظارت شعر میخواند...:)
سه شنبه ۱۸ آبان ۹۵
آسمان صـاف نشو...بغـض مرا عصـیان کن!!من که قدم به سر اشک نیامد؛ تو مرا باران کن...صالحه.نپ.ن: اگه آسمون یاری کنه اخر هفته به برکت اشوب بغض غزلش میکنم...پ.ن2:نیشابور از دیشب بغض کرده...شهرِ ابریِ گرفته یِ پاییزیِ من...
سه شنبه ۱۸ آبان ۹۵
ای عشق بیا دست بکش بر دل و جانمعمریست که دنیای مرا خاک گرفته...صالحه.ن
دوشنبه ۱۷ آبان ۹۵
من از این شهر خواهم رفت باور کن...که مدتهاست دیگر عاشقی در بین ما مرده!!صالحه.نپ.ن: چقدر ناامیدانه شد!!خیلی جدی نگریدD:
شنبه ۱۵ آبان ۹۵
عشق؛ "سربند فدایت شوم" زرد تو است...
ما را پس از این میل لب و بوسه دگر نیست!!
صالحه.ن
شنبه ۱۵ آبان ۹۵
آرام و قـرار دل دیـوانه ی من بود....آنکس که به آشوب مرا برد و خودش رفت!!صالحه.نپ.ن: دل غمدیده کجا کار تواند؟به نگاهی... به نگاهی همه ام را تو به آشوب رساندی..
پنجشنبه ۱۳ آبان ۹۵
باران نزول واژه از دل خداستشهرمان دوباره عطر شعر میدهدصالحه.نپ.ن:صبح موقع نماز چشامو که باز کردم... بارون به پنجره میکوبید..صدای اذان و قاطی ذکر بارون شده بود:)) الحمدالله:)
دوشنبه ۱۰ آبان ۹۵
چقدر امشب پر از شعرم:"کجایی تو؟؟کجایی تو؟؟"صالحه.ن
جمعه ۷ آبان ۹۵
من شانزده سال است پاییزمشاید کسی من را بهارم کرد....صالحه.نپ.ن: تولدمه D:پ.ن2: ممنون دوست جانا از تبریکا و دعاهای قشنگتون:) نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم بینهایت خوشحالم کردید:)خدا بهتون خیر و برکت بده:))