پنجشنبه ۲۸ مرداد ۹۵
من چقدر کار های نا تمام را دوست دارم...درست مثل میوه های کال و گوجه سبز هامثلا؛تو بیایی و ادامه این انتظار را ناتمام بگذاری...فکرش را بکن...این انتظار هر چند کال زمین بیفتد!!صالحه.نپ.ن:میدونم خیلی اشکال وارد دیدگاهمه و باید "برسه" زمانش...ولی من جزو اون دسته ادمایی هستم ک گوجه سبز رو بیشتر از الو دوس دارم...عشق کارتو به جنون میکشه :)
پنجشنبه ۲۸ مرداد ۹۵
ماه و صورتتانمعجزه و گوشه چشمتان...جمعه ها و آمدنتان...چقدر بهم می آیید آقا...اصلا آمدن چقدر برازنده ی شماست!!چقدر شما خوب به همه چیز می آییدکاش بیایید...کاش...صالحه.ن
جمعه ۸ مرداد ۹۵
تو اهل کجاییکه جمعه ها انقدرهوای بغض و تو را دارند؟صالحه.ن
جمعه ۸ مرداد ۹۵
چه خط ممتدی دارداین جمعه های تکراریبی تو...بی تو...بی تو...میگذردولی چه جانکاه!صالحه.ن
پنجشنبه ۳۱ تیر ۹۵
نیمه شب است ومقدس این ساعتانگار بغض دارد جهانو هر لحظه زمین بیشتر تب مبکندشهاب ها بغض را نشانه گرفتند...و میشکند صدای نفسهایمستاره ها یک به یک میمیرند روی دامن آسمانو خورشید عرق کرده استدنیا مست کرده و پیچ میخوردماه من پشت کدام ابر سجاده انداخته و میگرید؛که اینطور جهان آشوب است؟!صالحه.ن
پنجشنبه ۳۱ تیر ۹۵
شهر شلوغ...حال ما خوب...لبخند به لب...فقط؛یکی کمه....مثل هوا!!داریم سرب نفس میکشیم و بی خبریمیکی کمه...صالحه.ن
پنجشنبه ۳۱ تیر ۹۵
به اسم الله...به یاد زهرا...کاش بیاید.بدون هیچ سه نقطه ای!!صالحه.نپ.ن:یک شب تا سحر تمام "باید"ها را هق زدم...اصرار و دعا افاقه نمیکند به التماس افتاده ام...ولی سه نقطه ندارد!!!
شنبه ۱ خرداد ۹۵
قربان آن زلف سیاه و لباس سفید تو...
ای ماه "نیمه ماه" من
ای نازنین من...!
صالحه.ن