دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

چادر

یادش میدم چطوری چادر بگیره:))
۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

موهاش

موهاشو میبافم:)
۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

ست شدیم

میاد دستاشو بشوره
نگاش میکنم میخندم:)
با تعجب نگام میکنه؟!
اونم خندش میگیره
ست شدیم
همینجوری الکی الکی
بدون اینکه بدونیم ست  شدیم
۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

می خندیم

می ره بالا صندلی ستون رو دستمال بکشه
میرم کنارش 
شونه سمت راستمو میزنم بالا میگم
 میتونی دستتو بذاری روس شونم بیایی پایین
میگه ها؟
میگه دستتو بذار رو شونم بیا پایین
دستشو میذاره رو شونم
 دستش میخوره به صورتم
میاد پایین
میخندیم
نمیدونم به چی
می خندیم:))
۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

پریا

یه شب بارونی
که بارون چیک چیک میخوره به سنگ فرش پیاده رو
چادرمو بالا میگیرم ک خیس نشه
میپرم تو ماشین و تند تند شروع میکنم به خوندن:
وقتی دیدن ستاره به من اثر نداره
میبینم و حاشا میکنم
 بازی و تماشا میکنم
گیج و ویج و منگ نمیشم
از جادو سنگ نمیشم
یکیش تنگ شراب شد
یکییش دریای آب شد
یکییش کوه شد و زق زد
تو اسمون تتق زد
شراب رو سر کشیدم
پاشنه رو ور کشیدم
زدم به دریا تر شدم از اونورش بدر شدم
دویدم و دویدم بالای کوه رسیدم"
میزنم زیر خنده از نگاه های متعجب و پرخندشون
نفسم بند میاد:))

+دیگه بلد نیستم بقیشو
میخنده میگه:- آفرین اگه همینجوری ادامه بدی با این شعرا تویه مهد کودک استخدام میشی:)))
میخندم:)
از تو شیشه نگاه میکنه و میگه:پریا بود اسمش؟؟
میخندم:)
+بله دیگه...شعرپریا از احمد شاملو...یه ذره مطالعه ادبی ندارین که
میخندم:))
۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

میخنده:) میخندم:)

کش موها رو نشونش میدم و میگم:
من از اون کشا که موهاتو خرگوشی می بندی میخااام
به صدای بچگونه و دستام که موهای خرگوشی رو نشون میده میخنده:)

+اینم کادو صالحه:))
کش موهای پاپیونی
نگاش میکنم که تکیه زده به چارچوب اتاق
میخندم:))
۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

رشته ای بود...

رشته ای بود که گسست...
امیدی به برگشت نیست!

+چه شد که انقدر دوستت دارم؟
-نمیدونم؟ منم نمیدونم چی شد:/

+اینا کار صالحس
_هه:))
۰ موافق ۰ مخالف

دوست

ادم باید یه دوستی داشته باشه
که "ترغیب "  "جین استین" رو بگیره دستشو و براش رمان بخونه:)
۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

عاخی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

دختر بابا

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان