دیوانه

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست

دلبستگی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

بیست و جند سالگی- پیرزن درون

یک روزوقتی که بیست و چند سالم شد
وقتی که دیگر گوش هایم سمعکی شد
سمعکم را خاموش میکنم
می نشینم روی کاناپه ی قهوه ای خانه
به حاشیه لباس تو نگاه میکنم
توی دلم شعر میخوانم و لبخند میزنم
و تو به گمان که چقدر خوشبتم!!
و تو...که از همیشه راضی تری!!
یک روز وقتی که هنوز جوانم
وقتی که هنوز گونه هایم اب نرفته
وقتی که موهایم هنوز ابریشمی ست
بالاخره دعاهایت را مستجاب میکنم!
فریاد که زدی
دست در گردنم که انداختی
ارام لبخند میزنم
و یک پاکت از کتاب خانه ام در می اورم؛ 
جلویت میگذارم به جاده میزنم و گم میشوم
و روی تخته سنگی می نشینم
سمعکم را خاموش میکنم
عینکم را بر میدارم 
قرص های پیرزن خسته ی درونم را میدهنم
بعد چشم هایم را میبندم...
هیچ صدایی را نمی شنوم
هیچ کس را نمی بینم
فقط می خوابم...
می خوابم....
می خوابم...

صالحه.ن
۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

:)

همین که وسط اشپزخونه دراز میکشم 
موهام میریزه بیرون
بالاسرم اخم میکنه میگه:صالحه!موهات کو؟
همینکه حواسش هس موهام از سر شونم پایینه بسه
خدایاراضیم بهش
حتا اگه وسط خنده هامون حالم بد شه 
و دهنم تلخ شه و اسید معدم بیاد تو دهنم
راضیم به این خوشبختی
ازم نگیر دنیا رنگیمو....
داشتن همین دلخوشیای کوچیک
ضربان یکنواخت قلب منو ریتم میده
ممنون که دارمش
۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

دلم نمیخاد دلبر باشم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

عی وای

روزی که بهم بگه:طیب الله نفاسکم
۰ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

دلکم بازم گرفته

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

خ د ا

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

خوش اومدی به من:)

دست سر زانو گذاشتم و دوباره یا علی گفتم....
و این منم که باز آغار را از سر گرفته ام
دخترک تو  اینه محکم وایستاده بود 
و شعر میخوند:
"هنوز منیست در اینه..."
میگفت:"من آن من نیستم...."
انداخت پشت گوشش آسمون صاف و تیره ی موهاشو
ولی سرکشی کرد خرمن درو شده و نصف صورتش دوباره ماه گرفتگی شد
به دخترک عینکی تو اینه نگاه کردم
دخرتکی که فقط ابرو های کمونیش شبیه من بود
تو فال قهوه ی چشاش زل زدم:"دلم برات تنگ شده بود مردِ محکم من"
دروغ گفتم!
اونم فهمید...
مزه ی دخترونگی اومده بود زیر دندونم...
دلم براش تنگ نشده بود!
!این مرد توی اینه مرد روزای سختیه که دوسش دارم
ولی دلتنگش نمیشم!
-بده که اینهمه باشی و دلتنگت نشن-
خوب شد که کوتا کردم شاخه های درخت سرمو
موی بلند داشت کار دستم میداد!!
خوش اومدی مرد محکم من به اینه:)
۱ نظر ۰ موافق ۰ مخالف

بازگرد

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

عاروسی سعید

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
«دیوانه بودن همیشه بد نیست
میتوانی دقیقا وسط نقطه ی انجماد بایستی
و سرت از فکری شیرین گرم سوختن باشد:)»

این طبع که من دارم با عقل نیامیزد....

آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان