يكشنبه ۸ فروردين ۹۵
خیابان خیالم خیس شده...نمی دانم از اشکهایم یا از این هوای ابری؟چتر نمیخواهم...کمی تن سرما خورده ام آغوش باران میخواهد...مهم نیس تب میکنم!مهم نیست تنهاییَم...!باران امشب...سردی آشوب من است!دوست دارم گم شوم در ازحام شلوغ خیابان ها!در بین بیخیالی مردم...در آغوش باران...وبی جهت تر از همیشهراهی شرق نگاه تو شوم!