دوشنبه ۵ تیر ۹۶
بیوتن
رمانی از امیرخانی؛
رضا امیرخانی
نویسده محبوب و دوست داشتنی من
که علاوه بر نویسنده "ارمیا" باعث شد که هنوز از کتابخونه بیرون نزده باز کنم کتاب و شروع کنم به بلعیدن واژه به واژش
البته اگه بخوام صادق باشم و متعصبانه برخورد نکنم
به پای ارمیا نمیرسه!! اصلا قابل قیاس با ارمیا نیست اون حال و هوایی ک ارمیا داشت رو نداشت!
اما بازم قشنگیای خودشو داشت که نمیشه صرف نظر
یه سری طنازی های کوتاه و کوچیک مخصوص خود امیرخانی
اون رمز آلود بودن قصه...
و از این قبیل...
تازه یه جاهایی واقعا دلم می خواست ارمیا رو بغل کنم
خیلی گناهنکی شده بود..!
«سهراب داد میکشد:
-جنازه !چه زبانی در آورده ای! چندین بار جلو مرگت را گرفته ایم با بروبچه ها.
زیر دست و پا نفله شده بودی سر دفن امام،کشیدیم ت بیرون که حالا بیایی نطقکنی و زن ت را توی غربت در به در؟
یک تکانی بخور خمس به ت تعلق نگیرد!
نویسنده می نویسد که میان این همه آدم ک یا داشتند نزول میگرفتند،یا نزول می دادن،یا داشتند رشوه می گرفتند، با میدادند،
یا می گرفتند، یا می دادند، یا می گرفتند، یا می دادند، گشتم و گشتم دنبال یک آدم معمولی و هیچ کس را نیافتم.
عاقبت مجبور شدم از کتاب اول م این ارمیا را بردارم و بیاورم!» صفحه ی 145
«پس فریاد میزند:
کجایی سهراب؟!کجایی سهراب؟! چقدر بگویم آلبالا لیل والا...
و حالا این نوبت سهراب است که صف را بهم بزند و بیاید جلو سیلور من.کنار تنه ی سدروس توی تاریکی بنشیند و پاسخ دهد:
-داداش! گرفتاری که ناراحتی ندارد... گرفتاری مال عشق است...مال رفاقت است...فرمود البلا للولاء...البلا للولا
سیلور من دکمه ی ضبط را دوباره فشار میدهد:
-آلبالا لیل والا
و ارمیا شروع میکند به تکرار ذکر شب قدر امسال ش:
-آلبالا لیل والا...آلبالا لیل والا...البلاءللولاء ... گرفتاری مال عشق است...مال رفاقت است...البلاءللولاء»صفحه ی 284
«طبیب میگوید :بیوتن ویتامینی است از گروه ویتامین بی.که از شکستن و ترک خودن ناخن ها جلوگیری می کند.
....
نویسنده می نویسد،بیوتن یعنی یک دروغ،زایده ی یک خطا.»صفحه ی 387
امیرخانی درباره بیوتن میگه:
نیمه مدرن وجود من می گوید: ((بیوتن)) همان ((بی وطن)) است که از طرف یکی از نقشهای داستان به اشتباه ((بی وتن)) نوشته می شود، تا بهانه ای باشد برای نویسنده که همین کلمه را عنوان کتابش کند، که جلب توجه کند، که بیشتر بفروشد، هم فخر را و هم نسخه را، تا "امیرخانی" بتواند از این دنیا لذت بیشتری ببرد. اما نیمه سنتی ام می گوید: ((بیوتن)) روایت زندگی همه کسانی است که هیچ جا، جایشان نیست! حتی سرزمین فرصت ها، حتی سرزمین ماها، و حتی سرزمین 48یها هم جایی برایشان نیست؛ این 48 را گاورنمنت بهتر می فهمد که چه می گویم.
صالحه توضیح میده: "بی وتن" رو یه جا سوزی تو نامه ای که به ارمیا مینویسه میگه
48 هم اشاره داره به ارامگاه سهراب و مصطفا و همرزم های ارمیا...که گاورن منت میپوکونش
نویسده محبوب و دوست داشتنی من
که علاوه بر نویسنده "ارمیا" باعث شد که هنوز از کتابخونه بیرون نزده باز کنم کتاب و شروع کنم به بلعیدن واژه به واژش
البته اگه بخوام صادق باشم و متعصبانه برخورد نکنم
به پای ارمیا نمیرسه!! اصلا قابل قیاس با ارمیا نیست اون حال و هوایی ک ارمیا داشت رو نداشت!
اما بازم قشنگیای خودشو داشت که نمیشه صرف نظر
یه سری طنازی های کوتاه و کوچیک مخصوص خود امیرخانی
اون رمز آلود بودن قصه...
و از این قبیل...
تازه یه جاهایی واقعا دلم می خواست ارمیا رو بغل کنم
خیلی گناهنکی شده بود..!
«سهراب داد میکشد:
-جنازه !چه زبانی در آورده ای! چندین بار جلو مرگت را گرفته ایم با بروبچه ها.
زیر دست و پا نفله شده بودی سر دفن امام،کشیدیم ت بیرون که حالا بیایی نطقکنی و زن ت را توی غربت در به در؟
یک تکانی بخور خمس به ت تعلق نگیرد!
نویسنده می نویسد که میان این همه آدم ک یا داشتند نزول میگرفتند،یا نزول می دادن،یا داشتند رشوه می گرفتند، با میدادند،
یا می گرفتند، یا می دادند، یا می گرفتند، یا می دادند، گشتم و گشتم دنبال یک آدم معمولی و هیچ کس را نیافتم.
عاقبت مجبور شدم از کتاب اول م این ارمیا را بردارم و بیاورم!» صفحه ی 145
«پس فریاد میزند:
کجایی سهراب؟!کجایی سهراب؟! چقدر بگویم آلبالا لیل والا...
و حالا این نوبت سهراب است که صف را بهم بزند و بیاید جلو سیلور من.کنار تنه ی سدروس توی تاریکی بنشیند و پاسخ دهد:
-داداش! گرفتاری که ناراحتی ندارد... گرفتاری مال عشق است...مال رفاقت است...فرمود البلا للولاء...البلا للولا
سیلور من دکمه ی ضبط را دوباره فشار میدهد:
-آلبالا لیل والا
و ارمیا شروع میکند به تکرار ذکر شب قدر امسال ش:
-آلبالا لیل والا...آلبالا لیل والا...البلاءللولاء ... گرفتاری مال عشق است...مال رفاقت است...البلاءللولاء»صفحه ی 284
«طبیب میگوید :بیوتن ویتامینی است از گروه ویتامین بی.که از شکستن و ترک خودن ناخن ها جلوگیری می کند.
....
نویسنده می نویسد،بیوتن یعنی یک دروغ،زایده ی یک خطا.»صفحه ی 387
امیرخانی درباره بیوتن میگه:
نیمه مدرن وجود من می گوید: ((بیوتن)) همان ((بی وطن)) است که از طرف یکی از نقشهای داستان به اشتباه ((بی وتن)) نوشته می شود، تا بهانه ای باشد برای نویسنده که همین کلمه را عنوان کتابش کند، که جلب توجه کند، که بیشتر بفروشد، هم فخر را و هم نسخه را، تا "امیرخانی" بتواند از این دنیا لذت بیشتری ببرد. اما نیمه سنتی ام می گوید: ((بیوتن)) روایت زندگی همه کسانی است که هیچ جا، جایشان نیست! حتی سرزمین فرصت ها، حتی سرزمین ماها، و حتی سرزمین 48یها هم جایی برایشان نیست؛ این 48 را گاورنمنت بهتر می فهمد که چه می گویم.
صالحه توضیح میده: "بی وتن" رو یه جا سوزی تو نامه ای که به ارمیا مینویسه میگه
48 هم اشاره داره به ارامگاه سهراب و مصطفا و همرزم های ارمیا...که گاورن منت میپوکونش