چهارشنبه ۲۱ مهر ۹۵
گریه های وسط سینه زنی دست خودم نیست حسیننام این "کرب و بلا"یت جگرم سوخته است...صالحه.نپ.ن:شور میخوند و آتیش میزد تمام وجودتو...«بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا...»
چهارشنبه ۲۱ مهر ۹۵
به جان بغض ها...به جان این همه غروبکه حال بغض من به گریه خوش نمیشودخودت به حال درد من نگاه کن...خودت... فقط خودت مرا دوباره رو به راه کن...صالحه.ننقل قول.نوشت:«کسی چه میداند شاید یاسین همان یا حسین است که بی سر شده است! »" علامه طباطبایی"
چهارشنبه ۲۱ مهر ۹۵
هر قنوت خدا دست میکشد روی سرم و میگویدگریه نکن بنده ی من..نوبتت میرسدو من بیشتر هق میزنم!من گریه میکنم و خدا درگوشی به فرشته ها میگویدکه چقدر آرایه های تکرار را دوست داردو باز قنوت من "اللهم ارزقنا شفاعه الحسین" میشود وبغض و اشک...صالحه.ن
چهارشنبه ۲۱ مهر ۹۵
این روزها چقدر دور و غریب شده مهربونی کردنچقدر گم شده خوب بودن...بیایید دوبارهخوب بودن رو شروع کنیمدریغ نکنیم از هم دعاهای خیرمونو..!بیایید فاصلمونو با خودمون کم کنیم!چقدر دور شدیم از "منِ" دوست داشتنیِ عاشقمون؟؟بیایید خودمو به خودمون پس بدیم...حال "من" های شهرمون خوب نیست...صالحه.نپ.ن:بیایید دریغ نکنیم خوب بودنو از هم...همه دلمون تنگ شده برای این حال خوب...
چهارشنبه ۲۱ مهر ۹۵
امروز جمعه که نیست....؟هست؟؟؟پس چرا اینهمه غم دارد؟!صالحه.ن
سه شنبه ۲۰ مهر ۹۵
عمریست تمام شهرآب از سرانگشت تو میخورند...یا ساقی العطشصالحه.ننگاری میگه:" هزار و اندی سال است عطش عشق تو داریم...که عشقت را سیراب شدنی نیست" (یادداشت های ناتمام تو لینکام)
سه شنبه ۲۰ مهر ۹۵
حیف زلیخا نبود روی ماه تو را ببیندوگرنه ...از هرچه یوسف است دست شسته بودبه والله که شهریوسف تر از تو سراغ نداردتعبیر کن خواب مراکه هفت بار دیده ام؛دختری پابرهنه میرود سمت حرمو چادرش باد میخورد...تعبیر کن خواب مرا که هفت شب استخواب "یا قمر بنی هاشم"میبینم...صالحه.ن
دوشنبه ۱۹ مهر ۹۵
اول تو بودی...بعد اسم ماه را قمر گذاشتند به تمثیل روی تو...صالحه.نص.ن:ماه چقدر شبیه توست حضرت قمر...هنوز ده روز بیشتر از ماه نرفته و ماه به نیزه میرود...
دوشنبه ۱۹ مهر ۹۵
دیگر عیسی از نفس افتاده است...
یا حسینا با نگاهی قلبمان را زنده کن...
صالحه.ن
دوشنبه ۱۹ مهر ۹۵
با کفش نیایید در این شهراین شهر همه گریه کنِ حضرت عشقند!!صالحه.ن